سالی است نکو که دل نکوتر باشد/ چشم از هیجان عشق او تر باشد
آغاز بهار اربعین است و دلم/ ای کاش به گنبدش کبوتر باشد
* * * * * * * *
امشب شب اربعین مصباح هداست/ دل یاد حسین بن علی شیر خداست
پروانه به گرد شمع حق پر زد و سوخت/ امشب شب یاد عشقیاء و شهداست* * * * * * * *
بسوز ای دل که امروز اربعین است
عزای پور ختم المرسلین است
قیام کربلایش تا قیامت
سراسر درس، بهر مسلمین است
اربعین حسینی تسلیت باد
* * * * * * * *
به یاد کربلا دلها غمین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است* * * * * * * *
خدایا بحق این روز عزیز، ما را چون جابر، از محبان و شیعیان واقعی امام حسین علیه السلام قرار بده/ آمین.* * * * * * * *
السلام علی الباکین علی الحسین
التماس دعا.* * * * * * * *
بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن
جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن
شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن
جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین
* * * * * * * *
چهل شبانه گذر کرد بر زمین بى تو
چهل شبانه بى عشق، بى یقین، بى تو
پس از تو پیرهن سوگوار تا به ابد
چه گریه ها که ندارد در آستین بى تو* * * * * * * *
از بدرود اشکبار کاروان، چهل غروب گذشته است و قصه هاى سوخته، به چشم هاى فرات مى ریزد.* * * * * * * *
اربعین، با بوى خون در مشام و آبله در پا، رسیده است تا بگوید همه اتفاقات سرخ، در راستاى شکیبایى زینب علیهاالسلام بود.* * * * * * * *
چهل شب است که بر نیزه شدن آفتاب را سر بر شانه هاى آسمان مى گرییم. «اى چرخ! غافلى که چه بیداد کرده اى»
* * * * * * * *
چهل روز گذشت. نه اشکها در چشم دوام آوردند، نه حرفها بر زبان! روایت درد، آسان نیست.* * * * * * * *
چهل روز گذشت. اما چهل سال دیگر چهارصد سال،... هم بگذرد، صدای «هل من ناصر» تو بیجواب نخواهد ماند.* * * * * * * *
اربعین؛
فرصتی برای دیدارها، مجالی برای زیارت آسمانیها، طواف حاجیان داغدیده بر
مزار حسین، فرصتی برای یکدله شدن، پیوستن به صاحبان فضیلت و کرامت، آشنایی
با عاشقانههای هفتاد و دو پروانه.* * * * * * * *
اربعین؛
تمرین سوختن، تمرین شعله ور شدن، مشق ققنوسی بودن، مشق سوختن در آتش عشق،
مشق فداکاری و ایثار، تمرین پرواز با بالهای شکسته* * * * * * * *
اسلام را عاشورا بیمه کرد و عاشورا را اربعین.* * * * * * * *
اربعین که می آید، باید از زینب گفت؛ از حاصل زخم ها و نمازهای نشسته ای که هنوز او را به یاد دارند.
اربعین
می آید؛ اما تلاوت زیبایی را تنها در چشمان زینب علیهاالسلام باید جست.
اربعین می شکفد و نام زینب گل می کند. زینب از آن چه یزیدیان شرم زده هراس
داشتند هم بالاتر بود. زینب علیهاالسلام ، با خطبه ای از غربت در میان
هلهله زنان شام، گل گریه کاشت.* * * * * * * *
اربعین
است و کاروان تأثیرگذار عشق آمده است. فرزند مکه و منا ـ زین العباد ـ
آمده است؛ پیک انقلاب گر، برای شامیانی آمده است که دل هاشان از بنای مسجد
دمشق هم سخت تر بود.* * * * * * * *
اربعین آمده است؛ همراه سپاه پیروز افتخار و وارثان خون و روشنی
چهل
روز از اشک های کربلا می گذرد؛ قطراتی که حاوی پیام فتح اند و دلاورمردی.
امروز «جابر» و «عطیه» خود را به مدفن حنجره آزادگی رسانده اند.* * * * * * * *
در چهلمین روز، تنها چیزی که برای همه تداعی می شود، حدیث خون و پیروزی است.
سجاده
نشین لحظه های سرخ عبادت! دستی برآور و سینه ام را عاشورایی کن. می خواهم
پس از چهل وادی رنج و گریه، نام تو، مستی فزای دقایق عزایم باشد.* * * * * * * *
شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن
جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین* * * * * * * *
اربـعیـــن آمـــد و اشکــم ز بـصـر میآید
گوییا زینب محزون ز سفر میآید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست
کــز اسیران ره شام خبر میآید
(صامت بروجردی)* * * * * * * *
باز دلم خون شد و چشمم گریست
آنکه درین روز چون من نیست کیست؟
بـــاز دگــــــر بــــاره رسیـــد اربعین
جــوش زنـــد خـــون حـسـیــن از زمین
غــــرق تــلاطــــم شده بحر محیط
یک ســـره درد اســت بـســـاط بَسیط
شــــد چهــلـــم روز عزای حسین
جــــان جهـــــان بــــاد فـــدای حسین
* * * * * * * *
اربعین؛
روز بازگشت پرستوهای داغدار به کاشانه؛ روز رهایی از اسارتها، روز گسستن
غل و زنجیرها، هجرت از غربت و آوارگی، ساکن شدن در حریم امن دوست.
* * * * * * * *
اربعین؛ روز زیبایی حقیقت، روز زیارت چشمها از زیباییهای کربلا، روز تماشای واقعه عاشورا، روز به گل نشستن خون ذبح عظیم کربلا.* * * * * * * *
اربعین؛ پایان شمرها و حرملهها، پایان قهقههها و هوسرانیها، پایان تشنگیها، پایان هراس دخترکان* * * * * * * *
اربعین؛ روز «نَصْرٌ مِنَ اللّهِ وَ فَتْحٌ قَریبٌ»، روز پیروزی خون بر شمشیر، روز جاودانگی حسین علیهالسلام .* * * * * * * *
چهل روز از مرثیه بیپایان خدا در خاک میگذرد و چهل عمره از بادیهپیمایان عرفات کربلا
خبرگزاری
فارس: امام جمعه مشهد مقدس با اشاره به این که گناه بسترسازان فتنه سال ۸۸
از طراحان اصلی فتنه در آمریکا و انگلیس کمتر نیست، گفت: بسترسازان فتنه
۸۸ باید به عنوان "باغی" مورد کیفر و محاکمه قرار بگیرند.
آیـتالله سید احمد علمالهدی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با اشاره به سواستفاده رسانههای بیگانه از برخی اظهارات وی در خصوص فتنه و زمینههای به وجود آورنده آن گفت: ما معتقدیم فتنه سال 88 یک مثلث شوم بود که سه زاویه داشت. یک زاویه مسئله طرح و اصل برنامهریزی فتنه بود، یک زاویه دیگر آن عوامل اجرایی فتنه و زاویه دیگر آن بستر فتنه بود.
وی افزود: زاویهای که مربوط به طرح و اصل برنامهریزی فتنه مربوط میشد، توسط آمریکا و انگلیس انجام شد و عوامل آنها اصل فتنه را برنامهریزی کردند.
این عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه تصریح کرد: عوامل و ابزار اجرایی فتنه نیز ضدانقلاب خارجی و داخلی بودند. اینها شعار نه غزه نه لبنان و شعار جمهوری ایرانی را سر دادند، عکس امام را پاره کردند و پرچم امام حسین (ع) را آتش زدند.
آیـتالله علمالهدی گفت: زاویه سوم مثلث فتنه نیز بسترسازی فتنه بود. بسترساز فتنه این آقایان اپورتنیست و فرصتطلبی بودند که میخواستند در این کشور مقام و قدرت به دست بیاورند.
وی افزود: اینها بستری برای تحقق این فتنه شدند. یعنی اگر اینها وسیله و بستر نمیشدند، طرح و برنامهریزی آمریکا و انگلیس اجرا نمیشد و عوامل اجرایی ضد انقلاب نیز نمیتوانستند، این طرح را پیاده کنند.
امام جمعه مشهد تصریح کرد: این افراد که زمینه فعلیت برای دو زاویه دیگر فتنه را فراهم کردند، نه تنها گناهی کمتر از آن دو زاویه دیگر ندارد، بلکه گناه و مسئولیت بیشتری نیز بر عهده دارند.
آیـتالله علمالهدی گفت: این نکته در سوره مبارکه مجادله مشخص شده است. خداوند در آیه 14 این سوره میفرماید [الم تـرالى الذیـن تـولوا قـومـا غـضـب اللّه عـلیـهـم ما هم منکم و لا منهم و یحلفون على الکـذب و هـم یـعـلمـون]، آیا ای پیغمبر نمیبینی کسانی را که دست به دست آن قومی دادند و ولایت آن قومی را پذیرفتند که خدا به آنها غضب کرده بود. خداوند در این آیه میخواهد بگوید آن قومی که مغضوب خدا هستند با دستهای که هم دست شدهاند متفاوت هستند نه آن از جنس دیگری است و نه این یکی شبیه جنس آن است و هیچ کدام نیز از جنس شما نیستند.
وی افزود: خداوند در ادامه این آیه خصوصیات آنها را برمیشمرد تا اینکه به آیه 19 میرسد.
امام جمعه مشهد در ادامه با اشاره به آیه 19 سوره مبارکه مجادله تصریح کرد: خداوند در این آیه می فرماید: [اسـتحوذ علیهم الشیطان فانسیهم ذکر اللّه اولئک حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخـسـرون]. لغت اسـتحوذ در این آیه از واژه حوذ گرفته شده است که در عرب به معنای این است که وقتی شتر را میخواهند از مسیر خود برگردانند ساربانها از پشت شتر دست خود را روی ران شتر میگذارند و جوری ران شتر را ماساژ میدهند که شتر را به سمت مسیر انحرافی مد نظر خود سوق دهند.
آیـتالله علمالهدی گفت: این آقایانی که با خارجیها و آن قوم مغضوب خدا دست دادند کسانی هستند که شیطان از پشتسر از جاده مستقیم منحرف کرده است و در نتیجه حزب الشیطان هستند.
وی افزود: دقیقاً جریانی که بستر فتنه قرار گرفت، بر حسب این آیه حزب الشیطان است. اینها و کسانی که به خاطر مقامپرستی و جاهطلبی و برای رسیدن به قدرت بر سر این فتنه شدند، به تعبیر قرآن حزب الشیطان هستند.
این عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: این طور نیست که ما بگویم اینها در فتنه نیستند و یا در فتنه نقش نداشتند و یا ما اینها را به عنوان سران فتنه به رسمیت نشناسیم ما آنها را از طراحان و عوامل فتنه اگر بدتر ندانیم، بهتر هم نمیدانیم.
آیـتالله علمالهدی گفت: اینها نیز به خاطر مقام و پست خود آمدند و بستری به دشمن دادند. قرآن به صراحت میگوید که شیطان اینها را از راه مستقیم منحرف کرد چرا که اینها در راه مستقیم بودند اینها یک زمانی در کشور کارگزار و یار امام بودند و در مسیر مبارزه با طاغوت فعالیت میکردند.
وی افزود: اما در این جاده مستقیم که حرکت می کردند، شیطان از پشتسر آن ها را با آن فن خاص خود منحرف کرد و به جاده کجی برد چون اینها برای مقام و پست به طرف اولیای شیطان آمدند و با آنها همدست شدند، از همینرو خدا نیز یاد خدا را از ذهن آنها برد.
امام جمعه مشهد ادامه داد: اگر ما گفتیم که اینها بستر فتنه هستند، به معنای این نیست که آنها در فتنه نقش نداشتند. از اینرو بنده همان حرفی که در دیماه سال 88 در میدان انقلاب گفتم را بیان میکنم که اینها به دلیل شخصیت حقوقی "باغی" هستند و باید با عنوان "باغی" در این نظام مورد کیفر و محاکمه قرار بگیرند.
وی افزود: زمانی که ما گفتیم اینها بستر فتنه هستند آقایان فکر کردند که آنها عامل فتنه نیستند در حالی که بستر فتنه زاویهای از این مثلث شوم فتنه است.
آیـتالله علمالهدی با اشاره به سخن مقام معظم رهبری در خصوص تبیین این مسئله برای مردم گفت: ما در مقام تبیین به دنبال مشخص کردن ابعاد مختلف فتنه بودیم تا مردم بدانند عامل اجرای فتنه کیست اما این به این معنا نیست که عامل اجرای فتنه تقصیر کمتری از طراح فتنه دارد.
خبرگزاری فارس: «پاتریک کاکبرن» که به سوریه سفر کرده، نگاهی متفاوت به اوضاع این کشور دارد و میگوید آنچه که در سوریه رخ میدهد، با چیزی که دستگاه رسانهای مخالفان منتشر میکند، متفاوت است.
به گزارش خبرگزاری فارس، در حالی که مقامات و رسانههای غربی تلاش میکنند این روایت را تقویت کنند که اوضاع در سوریه به نفع مخالفان گردش کرده و نظام این کشور در حال سقوط است، بسیاری از رسانهها و خبرنگارهای مستقل اوضاع سوریه را متفاوت از این خط رسانهای ارزیابی میکنند. در همین راستا، روزنامه انگلیسی «ایندیپندنت» یادداشتی را به قلم «پاتریک کاکبرن» خبرنگار خود که به سوریه سفر کرده است، منتشر کرده و در آن اوضاع داخل سوریه را متفاوت از آنچه در رسانههای عنوان میشود، توصیف کرده است.
کاکبرن که پیش از این هم گزارشهایی از سوریه منتشر کرده و در آن بر توان دولت سوریه در کنترل اوضاع تأکید کرده بود، در گزارش اخیر خود از تماس تلفنی مخالفان و درگیری لفظی با وی نوشته است.
اعتراض مخالفان به خبرنگاری که برخی حقایق سوریه را بیان کرد
یک ساعت و نیم پس از آنکه از دمشق به بیروت بازگشتم،یک سوری با تلفن من تماس گرفت و فریاد کشید: «ننگ بر تو! ننگ بر ایندیپندنت!». این فرد آنقدر عصبانی بود و صحبتهای بیمعنی میکرد که به درستی معلوم نبود به چه چیزی اعتراض دارد، اما به نظر میرسید تمام گناه من این بود که به دمشق رفته بودم، با مأموران دولت سوریه صحبت کرده بودم و به این نتیجه رسیده بودم که این حکومت به این زودیها شکست نمیخورد.
مذاکره ما خیلی بامفهوم نبود و بعد کمی جر و بحث، من به او گفتم: «اگر آنقدر ناراحتی چرا به جای اینکه اینطور به من توهین کنی، و یا اینکه تمام وقت خود را در کافههای بیروت بگذرانی، به حلب نمیروی و در کنار مخالفان نمیجنگی؟». پس از این بود که هر دوی ما تلفن را قطع کردیم.
زمانی که مسیر کوتاه بین دمشق و بیروت را طی میکنی، انگار که از سیارهای به یک سیاره دیگر رفتهای. چیزی که در پایتخت سوریه به نظر کاملا بدیهی و آشکار میآید، زمانی که به مرز لبنان میرسی، کاملا جنجالی بوده و تنها به نظر افراد کمی، واقعی به نظر میرسد. در حقیقت بیرون از سوریه مدام صحبتها و پیشبینیهای رسانهها و دیپلماتها را میشنویم که از پیروزی قریبالوقوع مخالفان مسلح و شکست نظام بشار اسد میگویند. اما آنچه که در این اظهارات نادیده گرفته شده، این نکته مهم است که نیروهای اسد همچنان تمام یا بخشهای بزرگی از تمام شهرها و مناطق مهم سوریه را تحت کنترل دارند.
پوشش رسانهای جانبدارانه از اوضاع سوریه
بخشی از این تفاوت برداشت در مورد وقایع سوریه در داخل و خارج از این کشور را میتوان به نوع پوشش رسانهای جنگ سوریه از سوی رسانههای بینالمللی و منطقهای نسبت داد. به دلیل شرایط سخت دریافت ویزا، خبرنگاران خارجی اندکی در سوریه حضور دارند. در مقابل، مخالفان مسلح عملیات رسانهای بسیار پیچیدهای دارند که معمولا این عملیات از خارج از سوریه کنترل میشود. این افراد از هر واقعهای، جزئیات دلخواه خود را منتشر میکنند و از این جزئیات با انتشار ویدئوهایی گزینشی، حمایت میکنند.
مشخص است که در این حالت آنچه که مخالفان از قضایا روایت میکنند، کاملا جانب آنها را میگیرد و در مقابل دولت سوریه را اهریمنی جلوه میدهد. تعجبآورتر از همه این است که، رسانههای بینالمللی هم که معمولا در بیروت و همچنین لندن و نیویورک دفتر دارند، در این اخبار تبلیغاتی به خود شک راه نمیدهند. این وضعیت را اینطور میتوان شبیهسازی کرد که به عنوان مثال پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به خبرنگاران ویزا داده نشود و به همین دلیل خبرنگاران به اخباری اکتفا و استناد کنند که شبهنظامیان حامی حزب جمهوریخواه آن هم از مکزیک یا کانادا از انتخابات مخابره میکنند.
اینکه تجهیزات سنگین نظامی در دمشق مستقر است، صحیح است، اما واقعیت این است که محاصرهای در کار نیست. جادههای شمال به «حمص» و جنوب به «درعا» باز است و مانند جاده بیروت است. زمانی که مخالفان مسلح منطقهای را به تصرف درمیآورند، دولت سوریه به آن منطقه حمله میکند و تعدادی از آنها را میکشد و باقی آنها را به تخلیه آن منطقه وادار میکند. برای کسانی که در مناطق آسیبندیده پایتخت زندگی میکنند، ترس روزافزون از آینده و همچنین مشکلات فزاینده در زندگی روزمره به دلیل قطع برق و کمبود نان و گاز پخت وپز وجود دارد.
مخالفان مسلح در برخی مناطق پیشرفتهایی داشتهاند. حملات مخالفان مسلح به دمشق و حلب ضعیفتر از قبل شده، با این حال نیروهای دولتی هم توان کافی برای آنکه آنها را مناطق پیشتر تصرف شده عقب برانند، ندارند. تنها در شمال، مخالفان پیشرفتهایی را در حومه شهرهایی چون «حماه»، «ادلب» و «حلب» انجام دادهاند، اما این پیشرفت همچنان آهسته است.
تلاش مخالفان برای از بین بردن اقلیتها در سوریه
به نوشته روزنامه انگلیس ایندیپندنت، سوریه اکنون به یک جنگ شهری تبدیل شده. تظاهراتهایی که در مارس 2011 با عنوان اعتراضات آغاز شد، اکنون به نبرد علیه علویها، مسیحیان، دروزیها و دیگر اقلیتهای این کشور بدل شده و مخالفان سعی در نابودی آنها دارند. زمانی که من اوایل این ماه به پایتخت سوریه رسیدم، از یکی از دوستان در مورد اوضاع و شرایط پرسیدم و او گفت: 15درصد با دولتند، 15درصد با مخالفان و 70درصد میخواهند فقط این جنگ پیش از آنکه همه را از بین ببرد، تمام شود.
این گزارش می افزاید: آیا مکان پایان دادن به این بنبست وجود دارد؟ واقعا اینطور به نظر نمیرسد مگر آنکه حجم زیادی از پول، آموزش و تسلیحات برای مخالفان ارسال شود که این هم در کوتاهمدت پاسخ نمیدهد. واشنگتن و لندن امیدوار بودند که نظام سوریه از درون از هم بپاشد، اما این هم رخ نداده و حتی جدا شدن برخی از شخصیتهای مشهور نتوانسته به مرکز نظام سوریه برسد. اکنون شدت درگیریها بسیار شدیدتر و خشونتبارتر شده است. این جنگ مدتهاست که به وضعیتی رسیده که ما در ایرلند شمالی به آن «سیاست با اوج بیرحمی». در این حالت خونهای زیادی ریخته میشود تا امکان مذاکره و امتیازدهی فراهم شود.
ایندیپندنت تصریح کرد: سیاست آمریکا و متحدانش اکنون به طرز فزایندهای موهوم شده است؛ از یک سو، آنها ائتلاف ملی مخالفان را به عنوان نماینده مردم سوریه به رسمیت میشناسند و از سوی دیگر مهمترین گروه مخالفان مسلح به نام «جبههالنصره» را در گروههای تروریستی وابسته به القاعده قرار میدهند. اکنون سوریه هم نظیر عراق پس از سال 2003، به محلی برای جذب نیروهای تندرو جهادی تبدیل شده است. واشنگتن هم هر روز اشتیاق کمتری نسبت به پیروزی نظامی مخالفان و تقویت نیروهای تندرو و از میان رفتن ساختار دولت در سوریه از خود نشان میدهد.
مسئلهای که در سوریه وجود دارد، این است که چندین نزاع مختلف در این کشور جمع شده است. سکولارهای سوری تأکید میکنند که این نبرد اعتراض مردم به دولت است، اما آنها ذات قومی این درگیری را تضعیف میکنند و میگویند دولت به این بحث دامن زده است. اما حقیقت این است که در اینجا هم مانند سوریه، اختلافات قومی و تلاش برای دموکراسی، با هم برخورد کردهاند. در عراق انتخابات عادلانه به معنی جایگزینی اکثریت شیعی به جای اهل سنت بود و در سوریه این انتخابات میتواند به حاکم شدن اهل سنت به جای علویها بینجامد. در هر دوی این جامعهها یک تغییر دموکراتیک تبعاتی داشته و یا خواهد داشت، چراکه این به معنی آن است که قدرت در دستان چه کسانی باشد.
نویسنده ایندیپندنت نهایتا در یادداشت خود اشاره میکند که سوریه علاوه بر درگیریهای قومی به محلی برای منازعه طولانی قدرتهای منطقهای نیز بدل شده و در یک سو آمریکا، اسرائیل، عربستان و متحدانشان قرار دارند و در سوی دیگر ایران و دیگر حامیان نظام این کشور. وی با سخت توصیف کردن پیشبینی آینده در سوریه، میگوید نظامی شدن اعتراضات موجب شده تا ذات دموکراتیک تغییرات در سوریه، زیر سوال رود.