پایگاه مقاومت شهید قدوسی(ره)کرمان

انکار بسیج, انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است.(مقام معظم رهبری)

پایگاه مقاومت شهید قدوسی(ره)کرمان

انکار بسیج, انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است.(مقام معظم رهبری)

نظر آیت الله جنتی درباره شهید قدوسی



« آشنایی من از نزدیک با ایشان عمدتاً در رابطه با مدیریت مدرسه ی حقانی وبا وساطت شهید گران قدر بهشتی آغاز شد. قریب به ۴ سال در این مدرسه با هم کار می کردیم. در این مدت با همه ی دقت نظرهایی که داشت با هم اختلافی پیدا نکردیم. مرحوم قدوسی صفات برجسته ای داشت که برای من آموزنده بود. ولی از تقوا فروشی سخت برحذر بود، هیچ مایل نبود خود را مطرح کند ، شائبه ای از تظاهر وریا در وجودش دیده نمی شد، خود را وقف کار می کرد، وجدان کاری در حد اعلا در او مشهود بود، همه ی کارهای دیگرش را رها کرد ورسیدگی به مایملک مختصری که در نهاوند داشت را به برادرش سپرد، حتی برای تأمین نیازمندی های منزل هم از وجود آقازادگانش استفاده می کرد. جز در موارد ضرورت از رفت وآمد های معمولی، مهمانی ها وسفرهای تفریحی چشم می پوشید، استراحت کمی داشت، یک بار مهمانهایی از راه دور به خانه اش وارد شده بودند که با ساعت کار مدرسه مصادف شده بود، از آن ها عذر خواسته واز خانه خارج شده بود. منظم ترین مدیر بود ودر اوقات تعطیل هم کار را رها نمی کرد. نظم او اساتید وطلاب را هم منظم کرده بود. با تذکرات لطیف ومراقبت های پیوسته جلوی تخلفات را می گرفت. با همه برخورد ملایم داشت، حتی با شاگردی که از او راضی نبود وقصد اخراجش را داشت، چنان رفتار می کرد که عصبانی از مدرسه خارج نشود و خاطره ی بدی از او در دل نداشته باشد .شهید قدوسی در تصمیم ها قاطع بود. آنجا که تشخیص روشن داشت ومخصوصاً آنجا که پای ارزش ها در میان بود انعطاف نمی پذیرفت. اگر رفتار استاد یا طلبه ای را با ارزش های لازم الرعایه در مدرسه ناهماهنگ می دید وقابل اصلاح تشخیص نمی داد به هیچ وجه وجودش را تحمل نمی کرد ودر اداره ی مدرسه اصول تربیتی طلاب را بر همه چیز ترجیح می داد. با ضعف علمی آموزشی تا حدی می ساخت، ولی با ضعف اخلاقی ودینی هرگز نمی ساخت. مخصوصاً از استادانی که با دقت آنها را انتخاب کرده بود انتظار تربیت رفتاری طلاب را داشت. ضوابط مدرسه را در حد اعلا حفظ می کرد اگر طلبه ای شرایط قبولی را نداشت هیچ واسطه ای نمی توانست او را بقبولاند. گاه فرزند بعضی از علما در مدرسه رد می شد وبا همه ی احترامی که برای پدرش قایل بود او را نمی پذیرفت.
مرحوم قدوسی تعارفات را خوش نداشت، نه به دیگران تعارف می کرد ونه مایل بود با او تعارف کنند. خیلی کم مزاح می کرد ولی عبوس نبود، ادب احترام را در الفاظ وتعابیر کاملاً رعایت می کرد. نسبت به بیت المال سخت گیر بود. بسیار ساده می زیست. اتاق مدیریتش ودفتر کارش در نهایت سادگی بود، یک میز عادی وچند صندلی معمولی در اتاق وی قرار داشت.
در بعد معنویت وتقوا چنان بود که گاه کارش به وسواس می کشید. حمام که می رفت چون قدری بیش از متعارف آب مصرف می کرد اجرت بیشتری پرداخت می کرد.
او خیلی دیر باور بود، بزودی قانع نمی شد، وباورهای خود را به سادگی از دست نمی داد ونوعاً حالت تردید نداشت. برای رسیدن به هدف سعی می کرد کم خطرترین راه را انتخاب کند . هیچ وقت به شیوه های ساده لوحانه وعجولانه که معمولاً ندامت زا وشکست پذیر است متوسل نمی شد وبه همین سبک در مبارزات شرکت می کرد وبا ساواک درگیر می شد. هیچ گاه در برخوردها ساواک نمی توانست از او برگه ای بگیرد وگاه چنان برای رد گم کردن مقدمه چینی می کرد که آن ها گیج می شدند، از این رو مدرسه با اینکه مکرر مورد هجوم قرار می گرفت به طور نسبی ضایعات کمی داشت.»


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد