پایگاه مقاومت شهید قدوسی(ره)کرمان

انکار بسیج, انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است.(مقام معظم رهبری)

پایگاه مقاومت شهید قدوسی(ره)کرمان

انکار بسیج, انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است.(مقام معظم رهبری)

دهه فجر انقلاب اسلامی

دهه فجر،به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته می‌شود که طی آن سید روح‌الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بی‌طرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.

 

هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گیرد. همچنین در ایام دهه فجر سازمان‌ها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایش‌ها می کنند.

در ایام دهه ی فجر،جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار می‌شود.

در روز ۱۲ بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای آیت‌الله خمینی به ایران، در ساعت ۹ و ۳۳ دقیقه نواخته می‌شود. در روز ۲۲ بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی کشورمان ثبت شده است، راهپیمایی عظیمی در شهرهای مختلف برگزار می‌شود.

 

دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبری


دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. دردهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی،‌ در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس می‌کردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به کار گرفتند. دهه فجر انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و این دهه فجر باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما،‌ احساسات،‌ گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند.

 


دهه فجر انقلاب اسلامی دهه فجر دهه ی فجر انقلاب

 

عناوین ایام‌الله دهه فجر انقلاب اسلامی

 

دهه فجر انقلاب اسلامی

عناوین ایام‌الله دهه فجر به این شرح است:

چهارشنبه 12بهمن از ایام‌الله دهه فجر: «شهادت امام حسن عسگری(ع) ـ بازگشت امام خمینی(ره) به میهن اسلامی انقلاب اسلامی، امامت حضرت ولی عصر(عج)»؛‌ روز امام خمینی(ره)، ولایت و رهبری.

پنج‌شنبه  13بهمن از ایام‌الله دهه فجر؛ روز انقلاب اسلامی، ایمان، جهاد، شهادت.

جمعه  14بهمن از ایام‌الله دهه فجر؛ «روز فناوری فضایی»؛ روز انقلاب اسلامی، انتظار فرج، حاکمیت جهانی اسلام و استکبارستیزی.

شنبه  15بهمن از ایام‌الله دهه فجر؛ روز انقلاب اسلامی، جهاد اقتصادی، فرهنگ و احیای ارزشهای اسلامی.

یکشنبه  16بهمن ایام‌الله دهه فجر؛ «آغاز هفته وحدت» روز انقلاب اسلامی، قرآن، بصیرت دینی و وحدت امت اسلامی.

دوشنبه  17بهمن از ایام‌الله دهه فجر؛ روز انقلاب اسلامی، رسالت و منزلت زن مسلمان.

سه‌شنبه  18بهمن از ایام‌الله دهه فجر؛ روز انقلاب اسلامی، جوانان، خودباوری و نهضت علمی.

چهارشنبه  19بهمن از ایام‌الله دهه فجر؛ «روز نیروی هوایی»؛ روز انقلاب اسلامی، آمادگی دفاعی، بسیج و اقتدار ملی.

پنج‌شنبه  20بهمن ایام‌الله دهه فجر؛ روز انقلاب اسلامی، عدالت گستری، مردم سالاری دینی و حمایت از مستضعفان.

جمعه  21بهمن از ایام‌الله دهه فجر؛ «روز احسان و مهرورزی ـ سالروز میلاد حضرت محمد(ص) و سالروز میلاد حضرت امام جعفر صادق(ع)»؛ روز انقلاب جهانی اسلام، پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و بیداری اسلامی.

شنبه  22بهمن از ایام‌الله دهه فجر؛ «روز پیروزی انقلاب اسلامی»؛ انقلاب اسلامی، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.

 

عکسهای به یادماندنی از دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی 

 

 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب

 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب

 

 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب

 

 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب

 

 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب

 

 

دهه فجر, دهه فجر انقلاب اسلامی, دهه فجر انقلاب



دهه فجر از نگاه مقام معظم رهبری

دهه فجر از نگاه مقام معظم رهبری
دهه فجر
 ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی،‌ در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس می‌کردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به کار گرفتند. دهه انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و این دهه باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما،‌ احساسات،‌ گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند. 

میلاد رسول مهربانی ها


در آن زمان که بشر منکر فضایل بود

به خلق و خوی شیاطین رذل مایل بود

 

در آن زمان که زر و زور حاکمیت داشت

مقام شامخ انسان پاک زایل بود

 

در آن زمان که خدایان مردم گمراه

نمای چوبه‌ی خرما،‌ آتش و گل بود

 

در آن زمان که حرم بود جایگاه بتان

بشر به «لات» و «هبل» عاشقانه قائل بود

 

در آن زمان که خرافات و بردگی رایج

میان جمله اعراب در قبایل بود

 

در آن زمان که پدر از تعصب بی‌جا

به جان دختر معصوم خویش قاتل بود

 

در آن زمان که سلاح برنده شهوت

ز بحر خلق ستمدیده آفت دل بود

 

در آن زمان که ز فرط غرور و سرمستی

بشر ز ذات خداوند خویش غافل بود

 

در آن زمان که پلیدی ز حد فزون می‌شد

بشر به مسئله روز خویش جاهل بود

 

در آن زمان که بشر همچو زورقی گمراه

میان موج بلا دیده‌اش به ساحل بود

 

پی هدایت مردم محمد خاتم

نهاد پای به امر خدا در این عالم

 

پیامک اربعین

سالی است نکو که دل نکوتر باشد/ چشم از هیجان عشق او تر باشد
آغاز بهار اربعین است و دلم/ ای کاش به گنبدش کبوتر باشد
*‌ * * * * * * *
امشب شب اربعین مصباح هداست/ دل یاد حسین بن علی شیر خداست
پروانه به گرد شمع حق پر زد و سوخت/ امشب شب یاد عشقیاء و شهداست
*‌ * * * * * * *
بسوز ای دل که امروز اربعین است
عزای پور ختم المرسلین است
قیام کربلایش تا قیامت
سراسر درس، بهر مسلمین است
اربعین حسینی تسلیت باد

*‌ * * * * * * *
به یاد کربلا دل‏ها غمین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است
*‌ * * * * * * *
خدایا بحق این روز عزیز، ما را چون جابر، از محبان و شیعیان واقعی امام حسین علیه السلام قرار بده/ آمین.*‌ * * * * * * *
السلام علی الباکین علی الحسین
التماس دعا.
*‌ * * * * * * *
بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن
جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن
شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن
جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین

*‌ * * * * * * *
چهل شبانه گذر کرد بر زمین بى تو
چهل شبانه بى عشق، بى یقین، بى تو
پس از تو پیرهن سوگوار تا به ابد
چه گریه ها که ندارد در آستین بى تو
*‌ * * * * * * *
از بدرود اشکبار کاروان، چهل غروب گذشته است و قصه هاى سوخته، به چشم هاى فرات مى ریزد.*‌ * * * * * * *
اربعین، با بوى خون در مشام و آبله در پا، رسیده است تا بگوید همه اتفاقات سرخ، در راستاى شکیبایى زینب علیهاالسلام بود.*‌ * * * * * * *
چهل شب است که بر نیزه شدن آفتاب را سر بر شانه هاى آسمان مى گرییم. «اى چرخ! غافلى که چه بیداد کرده اى»

*‌ * * * * * * *
چهل روز گذشت. نه اشک‏ها در چشم دوام آوردند، نه حرف‏ها بر زبان! روایت درد، آسان نیست.*‌ * * * * * * *
چهل روز گذشت. اما چهل سال دیگر چهارصد سال،... هم بگذرد، صدای «هل من ناصر» تو بی‏جواب نخواهد ماند.*‌ * * * * * * *
اربعین؛ فرصتی برای دیدارها، مجالی برای زیارت آسمانی‏ها، طواف حاجیان داغ‏دیده بر مزار حسین، فرصتی برای یکدله شدن، پیوستن به صاحبان فضیلت و کرامت، آشنایی با عاشقانه‏های هفتاد و دو پروانه.*‌ * * * * * * *
اربعین؛ تمرین سوختن، تمرین شعله‏ ور شدن، مشق ققنوسی بودن، مشق سوختن در آتش عشق، مشق فداکاری و ایثار، تمرین پرواز با بال‏های شکسته*‌ * * * * * * *

اسلام را عاشورا بیمه کرد و عاشورا را اربعین.*‌ * * * * * * *
اربعین که می آید، باید از زینب گفت؛ از حاصل زخم ها و نمازهای نشسته ای که هنوز او را به یاد دارند.
اربعین می آید؛ اما تلاوت زیبایی را تنها در چشمان زینب علیهاالسلام باید جست. اربعین می شکفد و نام زینب گل می کند. زینب از آن چه یزیدیان شرم زده هراس داشتند هم بالاتر بود. زینب علیهاالسلام ، با خطبه ای از غربت در میان هلهله زنان شام، گل گریه کاشت.
*‌ * * * * * * *
اربعین است و کاروان تأثیرگذار عشق آمده است. فرزند مکه و منا ـ زین العباد ـ آمده است؛ پیک انقلاب گر، برای شامیانی آمده است که دل هاشان از بنای مسجد دمشق هم سخت تر بود.*‌ * * * * * * *
اربعین آمده است؛ همراه سپاه پیروز افتخار و وارثان خون و روشنی
چهل روز از اشک های کربلا می گذرد؛ قطراتی که حاوی پیام فتح اند و دلاورمردی. امروز «جابر» و «عطیه» خود را به مدفن حنجره آزادگی رسانده اند.
*‌ * * * * * * *
در چهلمین روز، تنها چیزی که برای همه تداعی می شود، حدیث خون و پیروزی است.
سجاده نشین لحظه های سرخ عبادت! دستی برآور و سینه ام را عاشورایی کن. می خواهم پس از چهل وادی رنج و گریه، نام تو، مستی فزای دقایق عزایم باشد.
*‌ * * * * * * *
شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن
جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین
*‌ * * * * * * *
اربـعیـــن آمـــد و اشکــم ز بـصـر می‏آید
گوییا زینب محزون ز سفر می‏آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست
کــز اسیران ره شام خبر می‏آید
(صامت بروجردی)
*‌ * * * * * * *
باز دلم خون شد و چشمم گریست
آنکه درین روز چون من نیست کیست؟
بـــاز دگــــــر بــــاره رسیـــد اربعین
جــوش زنـــد خـــون حـسـیــن از زمین
غــــرق تــلاطــــم شده بحر محیط
یک ســـره درد اســت بـســـاط بَسیط
شــــد چهــلـــم روز عزای حسین
جــــان جهـــــان بــــاد فـــدای حسین

*‌ * * * * * * *
اربعین؛ روز بازگشت پرستوهای داغ‏دار به کاشانه؛ روز رهایی از اسارت‏ها، روز گسستن غل و زنجیرها، هجرت از غربت و آوارگی، ساکن شدن در حریم امن دوست.

*‌ * * * * * * *
اربعین؛ روز زیبایی حقیقت، روز زیارت چشم‏ها از زیبایی‏های کربلا، روز تماشای واقعه عاشورا، روز به گل نشستن خون ذبح عظیم کربلا.*‌ * * * * * * *
اربعین؛ پایان شمرها و حرمله‏ها، پایان قهقهه‏ها و هوسرانی‏ها، پایان تشنگی‏ها، پایان هراس دخترکان*‌ * * * * * * *
اربعین؛ روز «نَصْرٌ مِنَ اللّهِ وَ فَتْحٌ قَریبٌ»، روز پیروزی خون بر شمشیر، روز جاودانگی حسین علیه‏السلام .*‌ * * * * * * *
چهل روز از مرثیه بی‏پایان خدا در خاک می‏گذرد و چهل عمره از بادیه‏پیمایان عرفات کربلا

*‌ * * * * * * *
ای آن که لحظه لحظه کنار تو زیستم! *** امشب، چهل شب است برایت گریستم
امشب چهل شب است که آب از گلوی من *** پایین نرفته، بغض عطشناک کیستم؟

محرم

sms moharamet اس ام اس پیشواز ماه محرم ۹۱

دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود ، دلها همه آماده ی پرواز شود ، با بوی محرم الحرام تو حسین ، ایام عزا و غصه آغاز شود..!



آشنایی با محرم

ماه مُحَرّم یا محرم‌الحرام نخستین ماه تقویم اسلامی (هجری قمری) و به اعتقاد مسلمانان از جملهٔ ماه‌های حرام است. به‌همان‌گونه که پیش از ظهور اسلام، در دوران جاهلیت، جنگ و خونریزی در این ماه‌ها ممنوع بود، محمد نیز همان را تأیید کرد.محرم نخستین ماه از ماه‌های دوازده گانه قمری و یکی از ماه‌های حرام است که در دوران جاهلیت و نیز در اسلام، جنگ در آن تحریم شده بود.

شب و روز اول محرم به عنوان اول سال قمری دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب مفاتیح الجنان بیان شده است.محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در قتل حسین بن علی است.

حوادث و وقایع فراوانی در ماه محرم رخ داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شویم:

غزوه ذات الرقاع، فتح خیبر، ازدواج فاطمه و علی، ورود علی به اسلام ، نبرد کربلا – تاسوعا و عاشورا و قتل حسین و اسارت خاندان حسین به کوفه و شام.

همچنین نقل است که به خلافت رسیدن عثمان، قتل محمد امین برادر مأمون عباسی، قتل جعفر برمکی و انقراض خاندان برمکی و دولت برمکیان، واقعه هولاکوو مستعصم و انقراض دولت بنی عباس در این ماه بوده است.

عروج ادریس به آسمان، استجابت دعای زکریا ، عبور موسی از دریا و غرق شدن فرعونیان در نیل و عذاب اصحاب فیل نیز در ماه محرم رخ داده است.

خانه ای به رنگ 12 بهمن/ کلید انقلاب اسلامی در خمین

یک و نیم میلیون جمعیت استان مرکزی و بسیاری از عاشقان امام خمینی(ره) ، دهه طلوع انقلاب اسلامی را در خانه امام خمینی در خمین آغاز می کنند؛ خانه ای که چونان نگین انگشتری در حلقه مریدان و عاشقان امام و انقلاب است.

به گزارش خبرنگار مهر، 12 بهمن در خمین یادآور مردان و زنانی است که به بهانه 12 بهمن خانه امام(ره) را آب و جارو می کنند، دختران شیشه ها را پاک می کنند و پسران خمین حیاط را آب پاشی می کنند.

12 بهمن در زادگاه بزرگترین رهبر دینی جهان، یادآور دانش آموزانی است که دهه فجر خود را در خانه امام جشن می گیرند، دختران و پسران دانش آموزی که با تزئین خانه امام به استقبال پیروزی انقلاب می روند.

12 بهمن یادآور زیباترین و زلالترین خاطره ها در خمین است شهری که امام در یکی از خانه های آن پا به جهان گذاشت تا ملتی را از رنج های  سلطه 2500 ساله پادشاهان جور نجات دهد و سروری و عزت را به آنان هدیه دهد.

امامی که هیچ برای خود نخواست تا مردمان دیارش به همه چیز برسند و تا پای جان و تا آخرین نفس بر مرام و عهدش خویش وفادار ماند. 

 

امام خمینی(ره) فرزند خلف استان مرکزی

12 بهمن خمین غرق در نور و شادی است و خانه امام روح الله کلیدواژه همه نورها و درخشندگی هاست.

 امام خمینی(ره) فرزندی از فرزندان خلف استان مرکزی است که در خمین در خانه ای که محل امن و پناه مردمان آن دیار بود به دنیا آمد، خانه ای که اکنون میعادگاه عاشقان و دوستداران اوست و هر ساله خیل عظیمی از مردم برای دیدن و بوییدن مردی می آیند که در این منزل متولد شد جوان شد و راه حوزه ودرس را در پیش گرفت و در نهایت انقلابی را به پیروزی رساند که نام حکومت دینی به خود گرفت تا قدرت اسلام را جهانی کند.

در میان روزهایی که مردم به زادگاه امام خمینی(ره) به همین نیت می روند 12 بهمن ماه شلوغ ترین روزهاست و اکنون هزاران نفر از مردم این استان دهه فجر و جشن طلوع انقلاب اسلامی را در این خانه آغاز می کنند.

زنگ انقلاب در خمین و گلباران محل تولد خمینی کبیر

هر ساله  همزمان با نخستین روز دهه فجر انقلاب اسلامی، و همزمان با ورود امام به میهن اسلامی، زنگ انقلاب در بیت تاریخی امام راحل در خمین نواخته می‌شود.

ساعت 9 و 33 دقیقه 12 بهمن همیشه خاطره انگیز است به اندازه صدای زنگی که ورود امام (ره) را اعلام می کند و با نوای خوش آن نه تنها اهالی خمین که مردم سراسر جهان را به شعف وا می دارد .

 

 

 زنگ انقلاب امروز نیز همچون سالیان گذشته با حضور استاندار مرکزی، اعضای شورای اداری استان و قشرهای مختلف مردم انقلابی شهرستان خمین در منزل  تاریخی بنیانگذار انقلاب اسلامی نواخته و پس از آن خانه و محل تولد  خمینی کبیر گلباران شد.

خانه ای بر لب رودخانه و امامی به زلالی آب

امام خمینی(ره) در خانه ای در یکی از محله های خمین به نام لب رودخانه به دنیا آمد و دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود را در این خانه و در کنار مادر و عمه خود گذاراند.

ایشان تا 19 سالگی در این خانه در کنار مادر و عمه خویش روزگار گذراند و در این زمان و مکان بود که اولین بذرهای مبارزه در ذهن و دل ایشان کاشته شد.

بی عدالتی زمامداران منطقه بیش از پیش روح الله را برای قیامی که بتواند مردم را از ظلم و جور نجات دهد آماده کرد.

ابعاد خانه امام 
خانه دارای چند قسمت است و بیش از یک حیاط در آن دیده می شود، برج دفاعی، مسجد، آسیاب، جوی پر آب خمین و حمام با ستون های سنگی در این خانه به چشم می خورد که  هر کدام در نوع خود دیدنی اند.

این خانه دارای طرحی جامع و در دست انجام است و در کنار کتابخانه و مجموعه فرهنگی در نظر گرفته شده است.
 
 

 
 
 
خانه امام خمینی(ره) همانند 400 اثر تاریخی استان مرکزی،  به ثبت رسیده ااست ولی این اثر رنگ وبوی دیگری دارد زیرا این خانه سالانه بیش از 300 هزار گردشگر به ویژه گردشگران فرهنگی دارد.

معماری اسلامی، برای پرورش روح امام (ره)

معماری این بنا به سبک شرقی ، اسلامی است و مصالح اصلی به کار رفته در آن نیز از خشت و گل و چوب است.
 
شکل معماری، دالان های تو در تو و بنای دو برج نظامی در ضلع شمالی و جنوب قلعه، بیانگر وضعیت اجتماعی و سیاسی و حکایت از ناامنی زمان ساخت این بنا و جنگ و گریزهای آن دوران دارد.
 
این مجموعه چهار هسته ای دارای چهار حیاط است که هیچ کدام از حیاط ها نقش مرکزی ندارند و در بافت تاریخی شهرستان خمین چنین عمارتی کمتر یافت می شود.
 
اجزای این عمارت شامل جلوخان، فضای ورودی اصلی و پیش طاق، هشتی، دالان، حیاط (اندرونی،بیرونی و حیاط دارای شبستان)، اطاق ها، شبستان و برج است.
 
در حواشی این بنا برج دفاعی، مسجد، آسیاب ،جوی پر آب خمین و حمامی با ستون های سنگی مشاهده می شود که در نوع خود دیدنی هستند.
 
بنیانگذار خانه کنار رود
 
این بنا توسط پدر بزرگ امام( ره ) مرحوم حاج سید احمد در سال 1255 قمری به مساحت حدود 4300 متر مربع از شخصی به نام محسن خان به قیمت 90 تومان خریداری شد.
 
 
 
 
 
آیت الله پسندیده برادر بزرگ حضرت امام در خاطراتشان نقل کرده که این خانه پناهگاه مردم در روزهای ناخوش حمله یاغیان به خمین بوده است.
 
مجموعه بیت امام ( ره ) در خمین علاوه بر جاذبه های سیاسی از نظر معماری نیز در خور توجه است که می تواند به قطب گردشگری فرهنگی استان تبدیل شود.
 
پله هایی که امام از آن پای به کشور گذاشتند

حالا 12 بهمن است و هزاران نفر از مردم استان و دوستداران امام (ره)، به خانه و محل تولد ایشان آمدند تا خاطره پله هایی که معمار کبیر انقلاب از آن پای به کشور نهادند و قلب هایی که به هر گام امام گره خورده و نفس هایی که در بند حرکت چشم های امام به مردمانی که در فرودگاه مهرآباد است، امروز بار دیگر خانه امام و جایی که او چشم به جهان گشود با حضور پر شور مردم زنده می شود و صدای سلام وصلوات بلند است.
 
امروز 12 بهمن سالروز ورود امام به سرزمین مادری پس از سالها تبعید است آن هم با سوغاتی به نام جمهوری اسلامی؛ پس سلام امام؛ سلام روح الله؛ خوش آمدی به وطن.

منبع مهر نیوز

مرد بی سوادی که حافظ قرآن شد

غروبی که کربلایی کاظم خسته به سمت امامزادگان 72 تن ساروق می رفت نمی دانست به پاس انفاق و زکات به موقعی که می دهد با دیدن خوابی مقدس، حافظ کل قرآن می شود، ولی چنین شد و کربلایی کاظم ساروقی پیرمرد ساده دل معجزه قرآنی قرن نام گرفت.


حدود یک صدسال پیش در روستایی به نام ساروق که آن روزها از دهات بزرگ حومه اراک محسوب می‌شد، واقعه‌ای در اعماق خاموشی روی داد که طی آن جوان پاک نهاد ۲۷ساله‌ای به نام محمدکاظم کریمی که هنوز به مکتب نرفته بود و به قول خودش ملا ندیده بود، به یک باره حافظ کل قرآن شد.

واقعه‌ای که محمدکاظم بعدها سعی در مخفی نگه داشتن آن داشت اما به ضرورتی که پیش آمد آن راز از پرده بیرون افتاد و برای سال‌ها بزرگترین علمای دینی ایران، عراق، کویت و مصر پیرامون آن به بررسی و مطالعه پرداختند و اغلب قریب به اتفاق ایشان بر این معجزه قرآنی مهر تأیید نهادند. آیة الله سیداحمد زنجانی، آیة الله سیدعبدالله شیرازی، آیة الله مرعشی نجفی و آیة الله مکارم شیرازی از جمله این بزرگانند.

کربلایی کاظم می‌گوید که: من سه چیز را رعایت می‌کردم که شاید به خاطر همین سه چیز مورد لطف خداوند  قرار گرفتم:


۱- این که هرگز لقمه حرام نخوردم،
۲- هرگز نماز شبم ترک نشد،
۳- پرداخت خمس و زکاتم را هرگز قطع نکردم.

مرحوم حاج محمدکاظم در سال ۱۳۰۰ هجری قمری در روستای ساروق* و در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد و پس از گذراندن ایام کودکی به کار کشاورزی مشغول شد و او نیز همانند سایر مردم ده از خواندن و نوشتن محروم شد و بهره‌ای از دانش و علم نداشت. اما نسبت به انجام فرایض دینی و خواندن نماز شب جدیت می‌کرد.

در ادامه مطلب با ما باشید

ادامه مطلب ...

ایران

روح پاک تو تنیده در تمام جانم ای وطن...واژه واژه عشق تو شکفته بر زبانم ای وطن 
از خزر به سمت وسعت خلیج تا همیشه فارس...حک شده به لوح خاک تو نشان سرزمین پارس 

ای صدای رسای بودنم 
یک نفس از تو دل نمیکنم 
ای جان پناه دریا و آسمان 
وارث هویت من ایران 

روح پاک تو تنیده در ترانه های باورم...عشق تو سرشته با تمام تارو پود پیکرم 
با تصور شکوه جاودانه ی تو زنده ام....در کنار بی نهایت تو از جهان فراترم 

ای صدای رسای بودنم 
یک نفس از تو دل نمیکنم 
ای جان پناه دریا و آسمان 

وارث هویت من ایران 


داستانی از شفاعت و خاطراتی از کرامات امام رضا (ع)


کاش آهن بودم و قفلی می شدم بر ضریحش، یا تکه ای طلا بر قندیل زیبایش تا مس جانم را در طلای ارادتش بشویم یا یکی کبوتر که جَلد حرمش باشم. 


کاش مرهمی می شدم بر تاول پاهای زائران حرمش که فرسنگ ها راه آمده باشد یا قطره ای عرق بر جبینی چروکیده که مدام چشم می گشاید به جستجوی گنبدی طلایی که از دور، نزدیک می شود .کاش...


حالا که اینها نیستم بگذار قلمم خاطرات دربانان بهشت رضوی را بر سپیدی یک برگ خاطره کند، بگذار گوشم برای شنیدن بوی بهشت تیز تر شود، بگذار....


به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه سمنان، آنچه در ادامه می آید حکایتی است از گفت وگوی خبرنگار ایسنا با دربانان بهشت رضوی...


یکی از دربانان حرم مطهرحضرت علی بن موسی الرضا(ع) در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: در خصوص خدمت به اهل بیت(ع) روایات و داستانهای زیادی وجود دارد، خدمت به اهل بیت (ع) از آنجایی که این خانواده، خاندان کرم و محبت هستند، یک جور محبت به آنها به حساب می آید و محبت کردن به اهل بیت (ع) نیز اجر و پاداش زیادی دارد.


محمد ساده پیر توانا، روایتی نقل می کند و می گوید: در زمان امامت حضرت علی بن موسی الرضا (ع)، مأمون ملعون یکی از اشرار را به خانه حضرت می فرستد تا طلا و جواهر آن حضرت را غارت و چپاول کند، وقتی دزد وارد خانه حضرت رضا (ع ) می شود، حضرت خودشان به جلوی درب خانه می روند و به دزد می گویند "اگر از این خط جلوتر نیایی، ما هر چه طلا و جواهر در خانه داریم را به تو می دهیم" بعد از یک مدت کوتاهی حضرت رضا (ع) طلا و جواهرات خانه را به دزد می دهند.


این خادم حرم مطهر رضوی ادامه داد: نکته جالب توجه اینجاست که بعد از چند سال که حضرت رضا(ع) به ولیعهدی منصوب می شوند، مأمون در طرح جمع آوری اشرار و دزدها این شرور را نیز دستگیر می کند، این دزد را نیز همراه بقیه دزدها به نزد مأمون و حضرت رضا(ع) می آورند، از بین کلیه دزدها حضرت رضا(ع)شفاعت این دزد را می کند و در گوش مأمون به صورت خصوصی می گوید که این دزد را نکش و او را آزاد کن.


وی اضافه کرد: نکته جالب تر اینجاست که دزد به خیال خود فکر کرده بود که حضرت رضا(ع) در گوش مأمون گفته است این دزد را بکش. دزد با همان تفکر خطاب به مأمون می گوید که "هر آنچه که ولیعهد تو گفت بر عکس آن را انجام بده، تو را به روح و خاک پدرت قسم می دهم که به حرف ولیعهد خود گوش نده" در نهایت مأمون این دزد را می کشد و سپس از حضرت رضا(ع) می پرسد که علت شفاعت شما از این دزد چه بود؟ که حضرت رضا(ع)می فرمایند: "یکبار این دزد به یک کلمه از حرف های ما گوش داده و عمل کرده بود و به گردن ما حق ایجاد کرده بود، به خاطر این حقی که به گردن ما ایجاد کرده بود، شفاعت این دزد به گردن ما افتاد و ما باید او را شفاعت می کردیم.


دربان حرم مطهر حضرت امام رضا (ع)تصریح کرد: پیام این داستان این است که انسان اگر بتواند به اندازه گذشتن از یک خط و یا به اندازه گوش دادن یک حدیث از معصوم (ع) به اهل بیت(ع) خدمت کند، اهل بیت نیز جواب این خدمت را می دهند، اهل بیت (ع) خانواده ای نیستند که بدهکار کسی بمانند.

"خدمت به اهل بیت (ع) با هر وسیله ای امکان دارد“

قلم خبرنگار مثل "چوب پر" یک خادم کار می کند

محمد ساده پیر توانا با بیان اینکه با هر وسیله ای می توان به اهل بیت (ع) خدمت کرد، گفت: وقتی حضرت امام رضا(ع) به یک دزد توجه ویژه می کنند و شفاعت او را می کنند، دیگر شیعیان ایشان باید روزی هزار بار خدا را شکر کنند که پیرو چنین امام رئوف و مهربانی هستند.


وی ادامه داد: خدمت به اهل بیت(ع)، لباس، مقام، موقعیت و ... نمی شناسد. برای نمونه، قلم شما که کار خبرنگاری انجام می دهید مثل چوب پر یک خادم کار می کند.


خادم حرم امام رضا(ع)با "چوب پر" خدمت می کند و شما با نشر فرهنگ رضوی و نشر تعالیم رضوی در حال خدمت به اهل بیت(ع) هستید، حجاب و چادر بانوان، علم و دانش استادان دانشگاه ها، لباس سفید پرستاران، دستگاه فشار خون پزشکان و ... همه اینها ابزار خدمت به اهل بیت (ع)هستند، هرکس که نیت او خدمت به اهل بیت (ع) باشد، خادم اهل بیت (ع) است.

"خاطره ای که نشان می دهد امام رضا (ع) حواسشان به همه زائران است"

این خادم جوان حرم امام هشتم(ع) همچنین خاطره ای زیبا که یکی از دوستان همکارش برای او گفته بود، نقل می کند که نشان می دهد امام رضا(ع)حواسشان به همه زائران است.


محمد ساده پیر توانا به ایسنا گفت: یکی از دوستان همکار من در مهمانسرای حضرت و در قسمت آشپزخانه مشغول به خدمت است، تعریف می کرد که یک روز خانم بارداری به مهمانسرای حضرت آمد و طلب غذا کرد و گفت: "من غذای تبرکی را برای نوزاد داخل شکم خودم می خواهم،" این دلیل زن باردار باعث شد تا دل همکار ما بشکند و به او قول داد که تا آخر وقت یک غذا برای او بگیرد و اگر هم نتوانست برای او غذا بگیرد غذای خودش را به او بدهد.


وی ادامه داد: این همکار ما اینطور تعریف می کندکه "در داخل آشپزخانه مشغول به کار شده بودم که بعد از مدتی متوجه یک پیرزنی که در بیرون از مهمانسرا و در زیر آفتاب نشسته بود شدم، به سراغ این پیرزن رفتم و از او پرسیدم که برای چه اینجا نشسته ای؟" پیرزن با زبان ساده گفت: "من از فریمان و به قصد زیارت آمده ام و تمام پول من به اندازه هزینه رفت و برگشت بود که همان را هم از من دزیده اند و الان نیز گرسنه هستم و منتظرم تا یک نفر برای من غذا بیاورد."


این خادم حضرت امام رضا(ع) افزود: این همکار ما دوباره دل او شکست و رفت و غذای خودش را برای پیرزن آورد و اصلاً حواسش نبود که به زن باردار قول داده بود که غذا به او بدهد، همکار ما دوباره به آشپزخانه برگشت و مشغول به کار شده بود که بعد از مدتی متوجه شد آن زن باردار از قسمت نقاره خانه وارد مهمانسرا می شود تا غذای خود را بگیرد.


او در ادامه گفت: دوست من تعریف می کرد که با دیدن آن خانم، عرق سرد بر روی پیشانی من نشسته بود و منتظر بودم تا زمین دهان باز کند و مرا ببلعد، همین که زن متوجه من شد به سراغم آمد و مدام از من تشکر می کرد و گفت "آقا خیلی لطف کردید، دست شما درد نکند، خدا از برادری کمتان نکند، من وقتی از شما جدا شدم به سمت پنجره فولاد رفتم و آنجا یک آقایی آمد و یک غذا به من داد و گفت:این غذایی است که همکار ما قول آن را به شما داده بود، من الان غذا را خوردم و آمده ام تا از شما تشکر کنم."


دربان حرم مطهر امام رضا(ع)در پایان خاطر نشان کرد: این خاطره نشان می دهد که حضرت امام رضا (ع) تمام حواسشان به همه زائران است.

"خاطره ای از زنی که به برکت سفر پیاده به مشهد مقدس پسرش شفا گرفت“

یکی دیگر از خادمان حرم مطهر امام رضا(ع) که به عنوان دربان کشیک پنجم مشغول به خدمت است و این روز ها در ایستگاه های استراحت مخصوص زائران پیاده به سمت مشهد مقدس خدمت می کند خاطره ای زیبا نقل می کند.


سیدامیر مشتاقیان که به گفته خودش ۱۶ سال است که در خدمت زائران پیاده در مسیر مشهد مقدس است، خاطره شفا گرفتن یک زائر فلج را اینگونه بازگو می کند:


"در سالهای گذشته یک خانم میانسالی که جثه ی ضعیفی داشت و پسر خود را به پشت خود بسته بود، از مسیر چناران به سمت مشهد مقدس و با پای پیاده حرکت می کرد، پسر این زن از دو دست و دو پا فلج کامل بود. این زن وقتی به استراحتگاه ما رسید، به همراه پسر خود در ایستگاه توقف و استراحت کردند و سپس به حرکت خود ادامه دادند، سال بعد همان خانم با همان لباس و همان هیبت دوباره از این مسیر می گذشت ولی پسری در پشت او نبود، وقتی او را دیدیم از او پرسدیم که شما سال گذشته یک پسری را به پشت خود بسته بودی و به مشهد می رفتی،اون پسر کی بود؟"


"زن با زبان ساده جواب داد : آره مادر جان ،آن فرزند من بود و فلج بود، سال گذشته وقتی به مشهد رسیدیم رفتم به پشت پنجره فولاد و پسر را از پشت خودم جدا کردم و به امام رضا (ع) گفتم، یا امام رضا (ع)، دیگر نمیتونم ادامه بدم، خسته شدم .کمر من شکست، با این پسر فلج هر سال پیاده به مشهد میام."


این دربان حرم امام رضا (ع) می گوید: زن با همان زبان ساده با امام رضا صحبت می کرد که بعد از مدت کوتاهی پسر بر روی دو پای خود ایستاد و شفا پیدا کرد.


مشتاقیان با تاکید بر اینکه تمامی عکس های این زن به همراه فرزندش، قبل از شفا و بعد از شفای فرزندش در ایستگاه استراحتگاه وجود دارد، گفت: چیزی که در این مسیر و در بین زائران پیاده دیده می شود بحث معرفتی است که به صورت ظاهری قابل مشاهده و دیده شدن نیست، زائران خانم بسیاری هستند که با فرزندان کوچک و شیر خوار خود که در بغل و یا در کالسکه دارند از این مسیر عبور می کنند. خانمی بود که می گفت ۱۳ سال بود که بچه دار نمی شدیم و به برکت این سفر پیاده خداوند به ما فرزند عنایت کرد.

"خاطر ه ای از شفا گرفتن یک پسر بچه اصفهانی“

سیدامیر مشتاقیان یک خاطره دیگر نیز از شب های کشیک خود در زیر نقار خانه امام رضا(ع) باز گو می کند و آن شفا گرفتن یک پسر بچه نابینای اصفهانی است.


این خادم حرم مطهر امام رضا (ع) که خود شاهد عینی شفا گرفتن پسر بچه نابینا بوده است می گوید: یکی از شب ها در زیر نقار خانه مشغول به خدمت بودم، در بین مردم ولوله ای پیچیده بود که پشت پنجره فولاد یک بچه شفا گرفته است، به اتفاق یکی دو تا از همکاران به قسمت پنجره فولاد رفتیم، هر زائری که پشت پنجره فولاد بچه ای را بغل داشت، مردم متوجه او می شدند و فکر می کردند این بچه، همان بچه شفا گرفته است. من یک مرتبه دو تا خانم را دیدم که از سمت پنجره فولاد به سمت درب خروجی صحن می روند تا از صحن خارج شوند، از قسمت درب جلوی صحن به سمت خانم ها رفتم به آنها گفتم خانم زیر چادرتان چیست؟


او در ادامه می گوید: خانم چادرش را کنار زد و گفت "بچه منه" ،گفتم خانم بچه شما مشکلی داره که او را زیر چادر گرفته اید؟زن گفت"بچه من نابیناست" و شروع به گریه کردن کرد. من خیلی تصادفی تسبیح خودم را جلوی صورت بچه گرفتم دیدم بچه در هوا تسبیح منو گرفت. تا بچه اینکار را کرد این دو خانم شروع کردن به فریاد کشیدن و تقریباً تمام جمعیتی که داخل صحن بودند متوجه ما شدند و ازدحام زیادی صورت گرفت.


مشتاقیان ادامه داد: بلافاصله بچه را به همراه دوخانم به دفتر شفا یافتگان بردم، یکی از دوستان من که بیرون از دفتر بود، منو صدا زد و گفت: " آقای مشتاقیان اینجا مردم ازدحام کرده اند، اگر می شود بیایید برای آنها صحبت کنید" من با یک بلندگوی دستی بین جمعیت رفتم و درحال صحبت کردن برای آنها بودم که یک آقایی از داخل جمعیت صدا زد که: " آقا اون بچه ای که بردی بچه منه، بچه منه!"، منم مرد را به دفتر شفا یافتگان بردم و از آنجایی که آن دو خانم نمی توانستند صحبت کنند از مرد خواستم تا ماجرا را توضیح بدهد.


این خادم حرم امام رضا(ع) ماجرا را اینگونه از زبان آن مرد تعریف می کند:


" من کارمند ذوب آهن اصفهان هستم، بعد از چندسال بچه دار شدیم و متوجه شدیم که پسر ما مشکل بینایی دارد و به پزشکان متخصص زیادی مراجعه کردیم و همه می گفتند که پسر شما نابیناست. حتی یک پزشک به ما اینطور گفت که از هر یک میلیون نفر، یک نفر با این مشکل روبروست و در ایران نیز ۷ نفر این بیماری را دارند."


"ظهر یک روز به خانه آمدم و همسرم از من خواست تا به مشهد بیایم، از آنجاییکه برای معالجه فرزندم به شهرهای مختلفی مثل تهران، شیراز و ... سفر کرده بودیم، مشکل مالی پیدا کرده بودم و از محل کارم نیز نمی توانستم مرخصی بگیرم، از مدیر قسمتی که در آن مشغول بکار بودم خواستم تا به من مرخصی بدهد و به اوگفتم" یک دکتری در مشهد به ما نشان داده اند، می رویم اگر به ما جواب نداد دیگر پیش هیچ دکتری نمی رویم"، در نهایت ۳ روز مرخصی گرفتم و دیروز از اصفهان با اتوبوس حرکت کردیم و امروز به مشهد رسیدیم، وقتی وارد مشهد شدیم رفتیم که یک روز مسافرخانه اجاره کنیم که صاحب مسافرخانه هم به ما گفت"اینهمه راه از اصفهان آمده اید فقط برای یک روز!؟" من به او گفتم "ما فقط یک روز وقت و مهلت داریم اگر در این یک روز امام رضا(ع) به ما جواب داد که تا آخر عمر غلامی او را خواهم کرد، اگر جواب نداد که دیگر هیچ جایی نمی توانیم برویم تا جواب بگیریم."


"همان روز وارد حرم شدیم و پسرم، همسرم و مادرخانمم را به پشت پنجره فولاد بردم و خودم آمدم کنار سقاخانه ایستادم، به گنبد و پرچم نگاه می کردم و با امام رضا(ع) صحبت می کردم و میگفتم؛ یا امام رضا شما یک آقازاده به نام جوادالائمه داری، من هم یک پسر دارم که نابیناست، وقتی که پیرشدم این پسر باید عصای دست من باشد، نه اینکه من دست او را بگیرم."


"هنوز تو این حال و هوا بودم که شما را دیدم که بچه منو به سمت دفتر شفایافتگان می بردی"


این خادم حرم مطهر امام رضا(ع) در پایان گفت: اگر با دل شکسته از اهل بیت(ع) چیزی بخواهید، امکان ندارد که اهل بیت(ع) دست شما را خالی رها کنند.

-بسیج چیست ؟ و بسیجی کیست ؟

بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد و بسیجی شاخ برگ درختیست که با ایثار و فداکاری تمام مجاهدان از صدر اسلام تاکنون پیوسته مراقبت شده تا بوی دل انگیز آن بهار صلح و امنیت را برای میهن اسلامی مان به ارمغان بیاورد و بسیجی بر بالای آن حدیث عشق را سروده است 

بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش برگلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند و بسیجی دانش آموخته مکتبی است که فارغ التحصیلان آن در جنت رضوان سکنی گزیده و ثمره رشادتهای خود را در لقاء پروردگار خویش یافته اند .

بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی نشان گرفته‌اند و بسیجی سرباز گمنان امام زمان(عج) است که در مکتب عاشورا تربیت یافته و در دفاع مقدس خود مدرس سلسه رهجویان شهادت گشت .

بسیج لشگر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده‌اند و بسیجی آن رزمنده پاکبازیست که شبها در فراق مولای خود نجوا می کند و روز در جهادی حضور دارد که یک روز در برابر هجوم نظام سلطه ایستادگی کرده و اینک در برابر تهاجم فرهنگی اش خاکریز زده است .

و تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیة خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد . چرا که اگر بسیج نبود در دفاع مقدس نمی توانستیم در برابر دشمن تا دندان مسلح ایستادگی کنیم و هرجا که نوای دلنشین بسیج طنین انداز شده تحول عظیم ببار آورده که ثمرات آن در همه زمینه ها آشکار شده است .

بسیجی کسی است که شور و شعور را در هم آمیخته و پیوندی ناگسستنی با مولای خوبان دارد که در قالب زمان محدود نشده و همچنان ادامه دارد. تا زمانیکه کشور محتاج امنیت است حضور بسیج و بسیجی لازم و ضروری است و هیچ کشوری در هیچ زمانی بدون امنیت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد .

بسیج یک نیروی مردمی است و به طبقه خاصی تعلق ندارد و بسیجی را می توان در هر قشری از اجتماع جستجو کردو یافت . بسیجی با ایمان عمیق توام با عواطفی که از خصوصیات ملت ایران سرچشمه می گیرد رفتار و عملکرد دشمن را رصد کرده و هرزمان لازم شد وارد میدان شده و با تفکری که از اسلام ناب محمدی(ص) نشات می گیرد به مقابله با خطرات می رود .

در یک کلام بسیجی نیرویی کارآمد و سرمایه ای گرانبها برای اسلام و انقلاب و کشور است که باوجود آن ، کشور از گزند دشمنان مصون مانده و راههای ترقی و پیشرفت با سرعتی بیشتر طی می شود و هرکس که این نیروی عظیم را انکار کند در خرد و یا صداقت او باید شک کرد .


-عکس هایی از شهدای گرانقدر

فقط به عکس ها بیندیشیم برای چند ثانیه........



باقی در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...