شب قدر یعنى چه؟
مراد از قدر، تقدیر و اندازهگیرى است و شب قدر شب اندازهگیرى است و خداوند متعال دراین شب حوادث یک سال را تقدیر مىکند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى ازاین قبیل را دراین شب مقدر مىگرداند.
شب قدر کدام شب است؟در قرآن کریم آیهاى که به صراحت بیان کند شب قدر چه شبى است دیده نمىشود. ولى از جمعبندى چند آیه از قرآن کریم مىتوان فهمید که شب قدر یکى از شبهاى ماه مبارک رمضان است. قرآن کریم از یک سو مىفرماید: « انا انزلناه فى لیله مبارکه.»( دخان / 3 ) این آیه گویاى این مطلب است که قرآن یکپارچه در یک شب مبارک نازل شده است و از سوى دیگر مىفرماید: « شهررمضان الذى انزل فیه القرآن.»( بقره / 185) و گویاى این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است. و در سوره قدر مىفرماید: «انا انزلناه فى لیله القدر.» (قدر/1) از مجموع این آیات استفاده مىشود که قرآن کریم در یک شب مبارک در ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما این که کدام یک از شبهاى ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کریم چیزى برآن دلالت ندارد. و تنها از راه اخبار مىتوان آن شب را معین کرد.
در بعضى از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخى دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یکم و بیست و سوم و در روایات دیگرى متعین در شب بیست و سوم است. (1) وعدم تعین یک شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند.
پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شبهاى ماه رمضان و یکى از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت به طورعجیبى با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند ولى معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر است (2) و در آن شب قرآن نازل شده است.
تکرار شب قدر در هر سال
شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالى که قرآن درآن نازل شد نیست بلکه با تکرار سالها، آن شب نیز تکرار مىشود. یعنى درهر ماه رمضان شب قدرى است که درآن شب امور سال آینده تقدیر مىشود. دلیل براین امر این است که:
اولا: نزول قرآن به طور یکپارچه در یکى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته ممکن است ولى تعیین حوادث تمامى قرون گذشته و آینده درآن شب بى معنى است.
ثانیا: کلمه «یفرق» در آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.» (دخان / 6 ) در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را مىرساند و نیز کلمه «تنزل» درآیه کریمه «تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر» (قدر / 4 ) به دلیل مضارع بودنش دلالت بر استمرار دارد.
ثالثا: از ظاهر جمله « شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن.»( بقره / 185 ) چنین برمىآید که مادامى که ماه رمضان تکرار مىشود آن شب نیز تکرار مىشود. پس شب قدر منحصر در یک شب نیست بلکه درهر سال در ماه رمضان تکرار مىشود.
در این خصوص در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت شده که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم یا رسول الله آیا شب قدر شبى است که درعهد انبیاء بوده و امر به آنان نازل مىشده و چون از دنیا مىرفتند نزول امر درآن شب تعطیل مىشده است؟ فرمود: « نه بلکه شب قدر تا قیامت هست.» (3)
عظمت شب قدر
در سوره قدر مىخوانیم: «انا انزلناه فى لیله القدر وما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر.» خداوند متعال براى بیان عظمت شب قدر با این که ممکن بود بفرماید: «وما ادریک ما هى هى خیر من الف شهر» یعنى با این که مىتوانست در آیه دوم و سوم به جاى کلمه «لیله القدر» ضمیر بیاورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت کند. و با آیه « لیله القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان کرد به این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. چه این که مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن دراین است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند. و احیاء یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ ( با این که در آن هزار ماه درهر دوازده ماهش یک شب قدر است) .
حضرت فرمود: « عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهى که در آن شب قدر نباشد.» (4)
وقایع شب قدر
الف- نزول قرآنظاهر آیه شریفه « انا انزلناه فى لیله القدر» این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال کرده که ظهور در یکپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزیل، که ظاهر در نزول تدریجى است.
قرآن کریم به دو گونه نازل شده است:
1- نزول یکباره در یک شب معین.
2- نزول تدریجى در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص) .
آیاتى چون «قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مکث ونزلناه تنزیلا.»( اسراء / 106 ) نزول تدریجى قرآن را بیان مىکند.
در نزول دفعى (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سورهها و آیات است یک دفعه نازل نشده است بلکه به صورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آیاتى که درباره وقایع شخصى و حوادث جزیى نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصهاى دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و درآن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتى درست در نمىآید مگر این که زمان و مکانش و واقعهاى که دربارهاش نازل شده رخ دهد به طورى که اگر از آن زمانها و مکانها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، قهرا موارد آن آیات حذف مىشود و دیگر بر آنها تطبیق نمىکنند، پس قرآن به همین هیئت که هست دوبار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است. همان اجمال و تفصیلى که درآیه شریفه «کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر.»( هود / 1) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید.
ب- تقدیر امور
خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال آینده را از قبیل مرگ و زندگى، وسعت یا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و... تقدیر مىکند.
در آیه شریفه «انا انزلناه فى لیله القدر»( قدر / 1 ) کلمه «قدر» دلالت بر تقدیر و اندازهگیرى دارد و آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.» (دخان / 6 ) که در وصف شب قدر نازل شده است بر تقدیر دلالت مىکند. چون کلمه «فرق» به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است. و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعهاى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازهگیرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحلهاند، یکى اجمال و ابهام و دیگرى تفصیل. و شب قدر به طورى که از آیه «فیها یفرق کل امر حکیم.» برمىآید شبى است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون مىآیند.
ج- نزول ملائکه و روح
بر اساس آیه شریفه « تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر.»( قدر / 4) ملائکه و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل مىشوند. مراد از روح، آن روحى است که از عالم امر است و خداى متعال دربارهاش فرموده است « قل الروح من امر ربى.»( اسراء / 85 ) دراین که مراد از امر چیست؟ بحثهاى مفصلى در تفسیر شریف المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث به دو روایت در مورد نزول ملائکه و این که روح چیست بسنده مىشود.
1- پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر مىشود ملائکهاى که ساکن در «سدره المنتهى» هستند و جبرئیل یکى از ایشان است نازل مىشوند در حالى که جبرئیل به اتفاق سایرین پرچمهایى را به همراه دارند.
یک پرچم بالاى قبر من، و یکى بر بالاى بیت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طورسینا نصب مىکنند و هیچ مؤمن و مؤمنهاى دراین نقاط نمىماند مگر آن که جبرئیل به او سلام مىکند، مگر کسى که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد. (5)
2- از امام صادق علیه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائکه است و روح ازآن سنخ نیست. مگر نمىبینى خداى تعالى فرموده: «تنزل الملئکه والروح» پس معلوم مىشود روح غیر از ملائکه است. (6)
د- سلام و امنیتقرآن کریم در بیان این ویژگى شب قدر مىفرماید: «سلام هى حتى مطلع الفجر.»( قدر / 5 ) کلمه سلام و سلامت به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سلام هى» اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهى تعلق گرفته است به این که رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوى او روى مىآورند و نیز به این که در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد. به این معنا که عذابى جدید نفرستد. و لازمه این معنا این است که دراین شب کید شیطانها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است.
البته بعضى از مفسرین گفتهاند: مراد از کلمه «سلام» این است که در شب قدر ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام مىدهند.
«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازهگیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازهگیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4)
بنابر دیدگاه حکمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازهاى خاص دارد و هیچ چیزى بىحساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.
استاد مطهرى در تعریف قدر مىفرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یک کلام، «قدر» به معناى ویژگىهاى طبیعى و جسمانى چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیتهاى مکانى و زمانى آنها مىگردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمىگیرد.
این معنا از روایات استفاده مىشود؛ چنان که در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشىء، طوله و عرضه»؛ «اندازهگیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7)
در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مىشود.»
بنابراین، معناى تقدیر الهى این است که در جهان مادى، آفریدهها از حیث هستى و آثار و ویژگىهایشان محدودهاى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى که علتها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگىهاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالبهایى از داخل و خارج، اندازهگیرى و قالبگیرى مىشود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگىهاى مادى آن به شمار مىآید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستىشان است که براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالبگیرى شدهاند. (8)
اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یکدیگر و این که هر حادثهاى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است.
(9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودىاش را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10)
اما علل موجودات مادى ترکیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است که هر یک تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شکل مىدهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مىشود و معلول خود را ضرورت و وجود مىدهد که از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مىشود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد که عوارض و ویژگىهاى وجودىاش را مىسازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مىشود.
با روشن شدن معناى قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مىشود. شب قدر شبى است که همه مقدرات تقدیر مىگردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازهگیرى مىشود.
به عبارت روشنتر، شب قدر یکى از شبهاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکى از شبهاى نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان است.(11) در این شب - که شب نزول قرآن به شمار مىآید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاى که در طول سال واقع مىشود، تقدیر مىگردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تکرار مىشود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویى سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مىشود.»(14)
پس شب قدر شبى است که:
1. قرآن در آن نازل شده است.
2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مىشود.
3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به کارهایى مىگردد.
بنابراین، مىتوان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازهگیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است.
این مطلب مطابق آیات قرآنى نیز مىباشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مبارکه «بقره» مىفرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان که در آن قرآن نازل شده است.» طبق این آیه، نزول قرآن (نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 - 5 سوره مبارکه دخان مىفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ* فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ.» این آیه نیز تصریح دارد که نزول [دفعى] قرآن در یک شب بوده است که از آن به شب مبارک تعبیر شده است. همچنین در سوره مبارکه قدر تصریح شده است که قرآن در شب قدر نازل شده است.
«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازهگیرى است. «تقدیر» نیز به معناى اندازهگیرى و تعیین است. اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد.
پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن مىشود:
1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.
2. قرآن در شبى مبارک از شبهاى ماه مبارک رمضان نازل شده است.
3. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد.
4. ویژگى خاص این شب بر حسب آیات سوره مبارکه دخان دو امر است:
الف. نزول قرآن.
ب. هر امر حکیمى در آن شب مبارک جدا مىگردد.
اما سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه «دخان» است، شش ویژگى براى شب قدر مىشمارد:
الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ).
ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ).
ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ).
د. در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مىشوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل مىشوند.
ه. این نزول براى تحقق هر امرى است که در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ کُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - که مساوى با رحمت خاصه الهى بر مومنان شب زندهدار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).
و. شب قدر، شب تقدیر و اندازهگیرى است؛ زیرا در این سوره - که تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازهگیرى در آن شب خاص است.
مرحوم کلینى در کافى از امام باقر علیه السلام نقل مىکند که آن حضرت در جواب معناى آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مىشود. شبى که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است که خداى تعالى دربارهاش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر، امرى با حکمت، متعین و ممتاز مىگردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثهاى که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مىشود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى که قرار است متولد شود یا اجلى که قرار است فرارسد یا رزقى که قرار است برسد و ... .»(15)
دوستان سعی کنند در اوقات – به خصوص در ماه رمضان – تلاوت قرآن را از یاد نبرند. قرآن نباید از زندگیتان حذف شود.
تلاوت قرآن را حتماً داشته باشید؛ هر چه ممکن است. تلاوت قرآن هم، با تأمل و تدبر اثر میبخشد. تلاوت عجلهیی که همین طور انسان بخواند و برود و معانی را هم نفهمد یا درست نفهمد، مطلوب از تلاوت قرآن نیست؛
نه این که بی فایده باشد – بالأخره انسان همین که توجه دارد این کلام خداست، نفس این یک تعلق و یک رشته ارتباطی است و خود همین هم مغتنم است و نباید کسی را از این طور قرآن خواندن منع کرد.
لیکن تلاوت قرآنی که مطلوب و مرغوب مأمورٌبه است، نیست.
تلاوت قرآنی مطلوب است که انسان با تدبر بخواند و کلمات الهی را بفهمد، که به نظر ما میشود فهمید. اگر انسان لغت عربی را بلد باشد و آن چه را هم که بلد نیست، به ترجمه مراجعه کند و در همان تدبر کند؛
دو بار، سه بار، پنج بار که بخواند، انسان فهم و انشراح ذهنی نسبت به مضمون آیه پیدا میکند که با بیان دیگری حاصل نمیشود؛ بیشتر با تدبر حاصل میشود؛ این را تجربه کنید.
لذا انسان بار اول وقتی مثلاً ده آیه مرتبط به هم را میخواند، یک احساس و یک اشتباه دارد؛ بار دوم، پنجم، دهم که همین را با توجه میخواند، انتباه(توجه) دیگری دارد؛ یعنی انسان انشراح ذهن پیدا میکند.
هر چه انسان بیشتر انس و غور پیدا کند، بیشتر میفهمد؛ و ما به این احتیاج داریم. (1)
شروع ماه مبارک رمضان، در حقیقت عید بزرگی برای مسلمانان است و جا دارد که مَۆمنین، ورود این ماه را به هم تبریک بگویند و یکدیگر را به استفاده هر چه بیشتر از این ماه توصیه کنند. چون ماه ضیافت الهی است، در این ماه فقط مۆمنین و کسانی که اهل ورود در این ضیافتند، بر سر سفره پروردگار منّان و کریم مینشینند.
این، غیر از سفره عام کرم الهی است که همه انسانها، بلکه همه موجودات عالم از آن بهرهمندند؛ این سفره خواص و ضیافت خاصان پروردگار است. (2)
در روایت داریم که درهای آسمان در ماه رمضان گشوده است؛ یعنی رابطه قلبی انسان با خدا در این ماه آسانتر از همیشه است.
در روایت داریم که درهای بهشت در ماه رمضان گشوده است؛ یعنی به برکت روزه و توجه و خشوعی که لازمه روزه است، فرصت و توفیق کار نیک برای انسان وجود دارد.
البته فرصت به معنای تحقق آنچه انسان از آن فرصت جستجو میکند، نیست؛ اراده و دنبالگیری و خواست و حرکت ما را لازم دارد. در هر حال این فرصت وجود دارد و ما میتوانیم از آن بهره ببریم و استفاده کنیم. (3)
ماه رمضان در هر سال، قطعهای از بهشت است که خدا در جهنم سوزان دنیای مادی ما، آن را وارد میکند و به ما فرصت میدهد که خودمان را بر سر این سفره الهی در این ماه، وارد بهشت کنیم. بعضی همان سی روز را وارد بهشت میشوند. بعضی به برکت آن سی روز، همه سال را و بعضی همه عمر را. بعضی هم از کنار آن، غافل عبور میکنند که مایه تأسف و خسران است.
حالا برای خودشان که هیچ، هر کس که ببیند این موجود انسانی، با این همه استعداد و توانایی عروج و تکامل، از چنین سفره با عظمتی استفاده نکند، حق دارد که متأسف شود. این ماه رمضان است. ماه ضیافت الله است. ماه لیلة القدر است. (4)
ما در طول سال و در مسیر طولانی حرکت خودمان در چالش با هواهای نفسانی، با گناهان، با فضاهای تاریکی که خودمان به دست خودمان به وجود میآوریم،
با مشکلاتی مواجه میشویم. گاهی انسان برای این که حال دعا پیدا کند، مشکل دارد؛ گاهی برای این که قطره اشکی بفشاند، مشکل دارد؛ چون راه دشوار است، به وسیله خلافها و گناههای خود احاطه میشویم؛ اما قطعه ماه رمضان، آن قطعهیی است که حرکت در آن قطعه آسان است؛
مثل این است که در این راه دشواری که میخواهید به محلی یا به شهری برسید، گاهی مجبورید پیاده راه را طی کنید؛ گاهی مجبورید از آب بگذرید؛
گاهی انسان برای این که حال دعا پیدا کند، مشکل دارد؛ گاهی برای این که قطره اشکی بفشاند، مشکل دارد؛ چون راه دشوار است، به وسیله خلافها و گناههای خود احاطه میشویم؛ اما قطعه ماه رمضان، آن قطعهیی است که حرکت در آن قطعه آسان است
گاهی مجبورید از باتلاق بگذرید؛ یک جا هم میرسید به فرودگاهی که هواپیمای مجهزی آماده است تا شما را بی دردسر و با خیال راحت و پس از طی مسیر طولانی به مقصد برساند. آغاز ماه رمضان، رسیدن به همین فرودگاه است.
خدای متعال راه را در ماه رمضان هموار کرده است و فضا را در ماه رمضان، فضای خالی از معارض قرار داده است. این روزهیی که شما میگیرید، نفس و هواهای نفسانی را به زنجیر میکشد؛
این عبادتها، این دعاها، این خشوعها، این ذکرها و این لیلة القدر همان وسایل همواری است که شما را فرسنگها جلو میبرد؛ راهی را که در طول سال و در ماههای دیگر گاهی یک متر یک متر باید طی کنیم، میتوانیم اگر همت کنیم و اگر خودمان را برسانیم، در ماه رمضان این راه را فرسنگ فرسنگ طی کنیم؛
لذاست که شما میبینید اولیای خدا از مژده رسیدن ماه رمضان خرسند میشدند و از فراق ماه رمضان اشکهایشان سرازیر میشد.
ماه رمضان نهمین ماه از ماه هاى سال قمرى عربى است. در قرن کریم از ماه هاى سال قمرى ، جز ماه رمضان نام هیچ ماه دیگرى نیامده است (1)
و این یکى از فضایل و امتیازات ماه رمضان است که از میان ماه هاى سال قمرى فقط از ماه رمضان در قرن ، در سوره بقره یه 185 نام برده شده است. کلمه رمضان اسمى از اسماء الهى است و نباید به تنهایى و بدون کلمه شهر که به معناى ماه است ،ذکر شود.
امام باقر (ع) فرمودند :
«نگوئید این رمضان است ، نگوئید رمضان رفت و رمضان مد. زیرا رمضان اسمى از اسماء الهى است که نمى آید و نمى رود. سخن از آمدن و رفتن براى ن صحیح نیست ؛ فقط آنچه که زوال پذیر و نابود شدنى است مى آید و مى رود».
و در ادامه فرمودند :
«بلکه بگوئید ماه رمضان ، پس ماه را در تلفظ به اسم اضافه کنید که اسم ( رمضان ) اسم خداست.» (2)
ماه رمضان دارى فضایل و امتیازات و ویژگی هاى فوق العاده اى است که شمارش آنها نیازمند تحقیق گسترده و تالیف کتاب است و طبعا در این فرصت کوتاه امکان پذیر نیست و در یک مقاله نمى گنجد. به همین جهت در این مقاله ، صرفا اشاره اى کوتاه به بخشى از این امتیازات و اوصاف بر اساس روایات و احادیث معصومین (ع) مى مى شود.
این اوصاف در اسامى ماه رمضان نمود یافته است :
گرچه اجزاى زمان و مکان از نظر معنوى هیچ تفاوتى در ذات با یکدیگر ندارد؛ ولى به واسطه امورى یک مکان همچون کعبه یا مساجد و مشاهده ، یا یک زمان همچون ماه رمضان و بویژه لیله القدر ، ارزش ، اعتبار و اهمیت پیدامى کند و مبارک مى گردد.
درمیان ماه ها ، ماه رمضان ، ”¹”¹ شهر الله ”؛”؛ و ماه خداست ، زمانى است که براى عبادت تعیین شده ، مردم همه درآ ن عبادت مى کنند و زمینه رشد و تکامل معنوى و تربیت استعداها و سیر و سلوک و تخلق به اخلاق الله در این ماه بیشتر فراهم است. درهاى آسمان ها به روى انسان ها باز است.
در این ماه ، زمینه بر قرارى ارتباط بین زمین و آسمان فراهم مى شود. در کلمات معصومین (ع) بارها ماه رمضان ”¹”¹شهر الله ”؛”؛ نامیده شده است. مطابق نقل امام صادق ، علیه السلام ، پیامبر گرامى اسلام فرمودند :
«ماه رمضان ماه خداست ، ماهى است که در ن حسنات و کارهاى خوب را چند برابر ثواب دهند.» (3)
رسول گرامى اسلام حضرت محمد (ص) در چند روایت ، شعبان را ماه خود و ماه رمضان را شهر الله (ماه خدا) نامیده اند. (4)
امام زین العابدین علیه السلام در دعاى وداع با ماه رمضان در صحیفه سجادیه مى فرماید :
«السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه ؛ درود بر تو اى بزرگترین ماه خدا و اى عید (روز جشن و شادى) دوستان خدا».
امام جعفر صادق (ع) فرمودند : «ماه رمضان ماه خداست در این ماه زیاد ذکر خدا لا اله الا الله ، الله اکبر الحمدلله و سبحان الله بگوئید.» (5)
در سخنان معصومین (ع) ، ماه رمضان ماه صبر ، نامیده شده است. پیامبر اسلام در توصیف ماه رمضان فرمودند :«ماه رمضان ماه صبر است و پاداش صبر بهشت است. »(6)
مولى الموحدین على بن ابی طالب (ع) فرموده اند : «روزه ماه صبر (ماه رمضان) و روزه سه روز در هر ماه ، زنگارها و غم و اندوه و وسواس را از قلب بیرون مى برد. »(7)
به بیان رسول الله (ص) خداى متعال در حدیث قدسى مى فرماید :«همه اعمال بنى دم ده برابر تا هفتصد برابر ثواب و پاداش دارد ، جز صبر که براى من است و من پاداش آن را مى دهم».
پیامبر گرامى اسلام ادامه مى دهند : «پس ثواب صبر فقط در نزد خدا روشن است و در پایان مى فرمایند :
والصبر الصوم ، مقصود از صبر روزه است. »(8)
مرحوم علامه طباطبائى مى نویسد :«هر گاه پیامبر اسلام (ص) از امرى محزون و غمگین مى شد از خواندن نماز و گرفتن روزه براى دفع آن غم و حزن ، کمک مى گرفت. »(9)
صبر در زندگانی فردى و اجتماعى هر انسان و در زندگانى است ، یک ضرورت است ، صبر در دین به منزله سر نسبت به بدن است.
همانگونه که انسان بدون سر ، انسان نیست و بى اثر است دین هم بدون صبر و استقامت ، دین و ایمان نیست. (10)
ماه رمضان راه وصول به صبر ، تمرین صبر وتقویت ن است. در ماه رمضان انسان با هواهاى نفسانى مبارزه مى کند ، بدون هیچ قید و شرط سرگرم لذت هاى جسمى و شهوانى نمى شود خود را بزرگتر از ن مى داند که زندگى مادى و شکمى و حیوانى را هدف قراردهد.
امساک و خوددارى از شهوات ، خوددارى از خوردن و شامیدن در ماه رمضان حتى در همان سطح که در ماهاى دیگر نه تنها حلال و جائز بلکه مستحب است ، ورزش و تمرینى است که اراده انسان را تقویت می کند ، به خویشتن دارى عادت مى دهد و بر نفس خود مسلط مى کند.
انسان در ماه رمضان با روزه صبر عادت مى کند تا در زندگى و جامعه در برابر مشکلات و سختی ها و مصیبت ها شکست نخورد. روزه صبرى طولانى است بر جدایى و فراق از مهمترین عادت هایى که همواره با زندگى انسان همراه است.
امام چهارم حضرت على بن الحسین (ع) در صحیفه سجادیه در دعای خویش هنگام رسیدن ماه رمضان، این ماه را شهر الطهور نامیده اند.
ماه رمضان ماه پاک شدن و ماه پاکیزگى است. به تعبیرى هم خود ماه پاک است و هم طهارت از آن به انسانها سرایت مى کند و آنها را پاک مى کند. در این ماه فصل نوینى از طهارت به روى انسان گشوده مى شود.
امیرالمومنین امام على (ع) مى فرماید ؛ هنگامى که هلال ماه رمضان را دیدى بگو : «اللهم انى اسئلک خیر هذا الشهر و طهوره؛بار خدایا خیر و خوبى این ماه و پاکى آن را از تو درخواست مى کنم. »(11)
امام سجاد در صحیفه، در دعاى وداع با این ماه مى فرماید :« درود بر تو براى نکه با برکات و نیکی ها بر ما وارد شدى و پلیدى گناهان را از ما شستی».
پیامبر گرامى (ص) در توصیف ماه رمضان چنین فرموده اند : «شهر رمضان شهر الله عزوجل … و هو شهر البرکه ؛ ماه رمضان ماه خدا و ماه برکت است.» (12)
در جاى دیگر فرموده اند : «این ماه رمضان ماه مبارکى است، روزه درآ ن را خداوند واجب گردانید، درهاى بهشت در این ماه باز و دست هاى شیاطین بسته است.» (13)
امام صادق (ع) مى فرماید : «هنگامى که ماه رمضان مى رسید پیامبر گرامى (ص) مى فرمودند :
«بار خدایا در ماه رمضان براى ما برکت بده و ما را به روزه و نماز ن یارى نما و کارهاى ما را در این ماه قبول فرما».
باز آمدی به بزم باده نوشان شکیبا که دلارام عاشقان شوی.
باز آمدی که دل بری و جان بیاوری و نسیم صبح صفا در گیسوی مهرخان بیفکنی.ماه رمضان ماه قرآن است، و قرآن نیز در این ماه در لیلة القدر نازل شده، و اجر و پاداش چند برابر میشود، لذا یکى از بهترین اعمالى که یک شخص در این ماه باید انجام دهد کثرت قراءت قرآن است، چه در نماز باشد و چه خارج از نماز. بنابراین، در نماز تراویح و یا تهجد نیز میتوان قرآن را خواند تا اینکه ختم کرد، و در حدیث صحیح از ابن عباس وارد شده است که: "کان النبی صلى الله علیه و سلم أجود الناس بالخیر، و کان أجود ما یکون فی رمضان حین یلقاه جبریل، و کان جبریل علیه السلام یلقاه کل لیلة فی رمضان حتی ینسلخ، یعرض علیه النبی صلى الله علیه و سلم القرآن، فإذا لقیه جبریل کان أجود بالخیر من الریح المرسلة" (متفق علیه)
شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ یُضاعِفُ اللّهُ فیهِ الحَسَناتِ وَ یَمحو فیهِ السَّیِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَکَةِ؛
ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است که خداوند در آن حسنات را مىافزاید و گناهان را پاک مىکند و آن ماه برکت است.
(بحارالأنوار، ج 96، ص 340، ح 5)
معاون مشمولان و امور معافیتهای سازمان وظیفه عمومی ناجا شرایط جدید معافیت یگانه فرزند مراقب یا نگهدارنده پدر نیازمند مراقبت را تشریح کرد.
سرهنگ محمدرضا اکبر حلوایی با اشاره به اجراییشدن شرایط جدید مربوط به معافیت یگانه فرزند مراقب یا نگهدارنده پدر نیازمند مراقبت، گفت: «برابر قانون خدمت وظیفه عمومی، شرط بهرهمندی مشمولان غیرغایبی که یگانه مراقب و نگهدارنده پدر هستند، نیازمندی پدر به مراقبت است که باید از سوی شورای پزشکی وظیفه عمومی احراز شود و اشخاصی که دارای کهولت سن باشند، نیازی به طرح پرونده آنان در شورای پزشکی وظیفه عمومی نیست.»
وی افزود: «برابر بررسیهای صورت گرفته توسط ستاد کل نیروهای مسلح اتمام 65 سالگی بهعنوان کبر سن تعیین شده و در نتیجه از پنجم فروردین ماه سال 91 مشمولان غیرغایبی که پدر آنان وارد 66 سالگی شود، بدون طرح پرونده در شورای پزشکی وظیفه عمومی مورد رسیدگی قرار خواهند گرفت و در خصوص پدران کمتر از 65 سال تمام، اعطای معافیت منوط به تعیین نیازمندی پدر مشمول به مراقبت توسط شورای پزشکی وظیفه عمومی است.»
معاون مشمولان و امور معافیتهای سازمان وظیفه عمومی ناجا درباره رسیدگی به درخواستهایی که مربوط به مقررات سابق یگانه مراقب پدر بالای 59 سال بوده، اعلام کرد: «افرادی که درخواست خود را تا پایان روز چهارم فروردین ماه سال 91 در دفاتر خدمات الکترونیک انتظامی (پلیس +10) به ثبت رسانیده باشند، مشروط به اینکه هنگام ثبت درخواست در سن مشمولیت بوده واجد شرایط معافیت باشند، رسیدگی به درخواست آنان برابر مقررات سابق یعنی سن 59 سال تمام پدر، بلامانع است.»
سلام بر فاطمه(س) و فاطمیه و فاطمیون.
سلام بر آنکه نبی(ص)
بی وقفه بر آستان درب خانه اش می ایستاد
و بر ساکنین آن سلام می کرد.
من نیز با اقتدا به رسول مرحمت و لطف
“محمد مصطفی(ص)”
کبوتر دل را مسافر مدینه می کنم
و دیده بر آستانش میدوزم و از صمیم جان،
سـلامی را عرضـه میـدارم به امیــد جواب!
جان سوزی فاطمیه را بهانه می کنم
و پای از گلیمـم دراز تر کرده،میـگویم:
بانوی جان!
من تو را دوست دارم.
از تو گفتن را دوست دارم.از تو شنیدن را هم.
از تو گفتن و از تو شنیدن مرا مجال آسمانی شدن می بخشد.
باز منِ سائل،تو را معین می کنم و از لطفت
مدد می گیرم و میگویم:
بانو!
مرا بشنو . . .
مرا ببین و دستم را بگیر . . .
بر من بتاب.
باری،بر من بتاب که می خواهم زنده باشم!
بر من بتاب،می خواهم روشن باشم!
فضائل تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام بسیار است از جمله:
۱٫ اگر چیزى بهتر از این تسبیح بود پیامبر صلى الله علیه و آله آن را به فاطمه علیهاالسلام مى آموخت.
۲٫ تسبیح فاطمه علیهاالسلام هر روز بعد از نماز بهتر است از هزار رکعت نماز در روز.
۳٫ ما کودکانمان را به تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام امر مى کنیم همانطور که آنان را به نماز امر مى کنیم.
۴٫ عبادت با تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام مانند لباس آراسته با زیورى در مقابل لباس بى زیور است.
۵٫ گوینده ى آن از بسیار ذکر کنندگان محسوب مى شود که در قرآن مى فرماید: «الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات». و مستحب است بعد از اتمام تسبیح «لا اله الا الله» و «استغفر الله» بگوید. شیخ بهائى مى گوید: باید اول «الله اکبر»، بعد «الحمد لله»، بعد «سبحان الله» گفته شود.
اکسیر دعا
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: یا فاطمه، آیا تو را دعایى بیاموزم که هر کس با آن خدا را بخواند دعایش مستجاب مى شود، و به خواننده آن سمّ و سحر اثر نمى کند و شیطانى متعرض او نمى شود، و دعاى او رد نمى شود، و همه ى دعاهایى که در آن میل و رغبت به خدا باشد چه فورى و چه مدت دار برآورده مى شود.
گفتم: بلى پدر جان، به خدا قسم این دعا نزد من محبوب تر است از دنیا و آنچه در آن است. دعا این است:
یا الله، یا اعز مذکور و اقدامه قدما فى العزه و الجبروت.
یا الله، یا رحیم کل مسترحم، و مفزع کل ملهوف.
یا الله، یا راحم کل حزین یشکو بثه و حزنه الیه.
یا الله، یا خیر من طلب المعروف منه و اسر فى العطاء.
یا الله، یا من تخاف الملائکه المتوقده بالنوره منه.
اسئلک بالاسماء التى تدعو بها حمله عرشک و من حول عرشک یسبحون بها شفقه من خوف عذابک و بالاسماء التى یدعوک بها جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، الا اجبتنى و کشفت یا الهى کربتى و سترت ذنوبى.
یا من یامر بالصیحه فى خلقه فاذا هم بالساهره، اسئلک بذلک الاسم الذى تحیى به العظام و هى رمیم، ان تحیى قلبى و تشرح صدرى، و تصلح شانى.
یا من خص نفسه بالبقاء، و خلق لبریته لاموت والحیاه. یا من فعله قول و قوله امر و امره ماض على ما یشاء، اسئلک بالاسم الذى دعاک به خلیلک حین القى فى النار فاستجبت له و قلت: یا نار کونى بردا و سلاما على ابراهیم، و بالاسم الذى دعاک به موسى من جانب الطور الایمن فاستجبت له دعائه، و بالاسم الذى کشفت به عن ایوب الضر و تبت به على داود و سخرت به سلیمان الریح تجرى بامره والشیاطین و علمته منطق الطیر، و بالاسم الذى وهبت به لزکریا یحیى و خلقت عیسى من روح القدس من غیر اب، و بالاسم الذى خلقت به العرش والکرسى، و بالاسم الذى خلقت به الروحانیین و بالاسم الذى خلقت به الجن والانس، و بالاسم الذى خلقت به جمیع الخلق و جمیع ما اردت من شى ء، و بالاسم الذى قدرت به على کل شى، اسئلک بهذه الاسماء لما اعطیتنى سولى و قضیت بها حوائجى.
یا فاطمه، وقتى خدا را به این کلمات خواندى به تو گفته مى شود: لبیک لبیک! [ دلائل الامامه طبرى امامى: ص ۵٫]
صلوات بر حضرت زهرا
آیت الله فاطمی نیا به شدت توصیه به مداومت بر این صلوات دارند . ایشان از حضرت رسول نقل می فرمایند که:
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: یا فاطمه، هر کس به تو صلوات فرستد خداوند او را مى آمرزد، و من هر جاى بهشت باشم او را به من مى رساند.
در روایات صلوات بر فاطمه علیهاالسلام چنین آمده است:
اللهم صل على الصدیقه فاطمه الزکیه حبیبه حبیبک و نبیک و ام احبائک و اصفیائک التى انتجبتها و فضلتها و اخترتها على نساء العالمین. اللهم کن الطالب لها ممن ظلمها و استخف بحقها و کن الثائر اللهم بدم اولادها. اللهم و کما جعلته ام ائمه الهدى و حلیله صاحب اللواء و الکریمه عند الملأ الاعلى، فصل علیها و على امها صلوه تکرم بها وجه محمد صلى الله علیه و آله و تقر بها اعین ذریتها و ابلغ عنى فى هذه الساعه افضل التحیه والسلام.
پنج کلمه ى زهرا
فاطمه علیهاالسلام خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله وارد شد و عرض کرد: یا رسول الله، طعام فرشتگان تهلیل و تسبیح و تحمید است، پس طعام ما چیست؟ فرمود: قسم به خدایى که مرا به حق مبعوث کرده، سى روز است که در خانه ى آل محمد آتشى روشن نشده. اگر بخواهى دستور دهم پنج رأس بز بدهند، و اگر مى خواهى پنج کلمه اى که جبرئیل آنها را به من آموخته به تو بیاموزم.
فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: آن پنج کلمه اى که جبرئیل آنها را به تو آموخته به من بیاموز. فرمود: یا فاطمه، بگو:
یا اول الاولین و یا آخر الآخرین و یا ذا القوه المتین و یا راحم المساکین و یا ارحم الراحمین.
[ مسند فاطمة علیهاالسلام سیوطى: ص ۲۵ ح ۷٫]
چهار عمل فاطمه
فاطمه علیهاالسلام مى گوید: هنگامى که رختخواب را براى خوابیدن پهن کرده بودم پیامبر صلى الله علیه و آله به خانه ى من آمد و فرمود: یا فاطمه، تا چهار عمل را بجا نیاورده اى مخواب: قرآن ختم کن، و پیامبران را شفیعان خود گردان، و مؤمنین را از خود راضى کن، و حج و عمره بجا بیاور.
پیامبر صلى الله علیه و آله این را گفت و مشغول نماز شد. من صبر کردم تا نماز آنحضرت تمام شد. عرض کردم: یا رسول الله، به چهار چیزى امر کردى که در هنگام خواب نمى توانم آنها را انجام دهم!
حضرت تبسم کرد و فرمود: وقتى «قل هو الله احد» را سه بار بخوانى گویا ختم قرآن کرده اى، و وقتى بر من و پیامبران قبل از من صلوات بفرستى روز قیامت شفیعان تو مى شویم، و وقتى براى مؤمنین استغفار و طلب آمرزش کنى همه ى آنان از تو راضى مى شوند، و وقتى بگوئى «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر» مثل اینکه حج و عمره بحا آورده اى. [ عوالم العلوم: ج ۱۱/ ۲ ص ۸۵۷ ح ۱۲ از خلاصه الاذکار فیض کاشانى.]
دعاى على و فاطمه
جابر بن عبدالله انصارى مى گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله این دعا را به على و فاطمه علیهاالسلام آموخت و به آنان گفت: اگر مصیبتى به شما رسید یا از ستم سلطان ترسیدید یا چیزى از شما گم شد وضوى خوب بگیرید و دو رکعت نماز بخوانید، و دستهایتان را به سوى آسمان بلند کنید و بگوئید:
یا عالم الغیب و السرائر، یا مطاع یا علیم، یا الله یا الله یا الله، یا هازم الاحزاب لمحمد صلى الله علیه و آله، یا کائد فرعون لموسى، یا منجى عیسى من الظلمه، یا مخلص قوم نوح من الغرق، یا راحم عبده یعقوب، یا کاشف ضر ایوب، یا منجى ذى النون من الظلمات، یا فاعل کل خیر، یا هادیا الى کل خیر، دالا على کل خیر، یا آمرا بکل خیر، یا خالق الخیر، یا اهل الخیرات، انت الله، رغبت الیک فیما قد علمت، و انت علام الغیوب، اسئلک ان تصلى على محمد و آل محمد.
بعد پیامبر صلى الله علیه و آله به على و فاطمه علیهاالسلام فرمود: سپس حاجت را بخواهید که انشاءالله اجابت مى شوید. [ عوالم العلوم: ج ۱۱/ ۱ ص ۳۲۸ ح ۱ از مکارم الاخلاق.]
حرز فاطمه
این حرز را پیامبر صلى الله علیه و آله براى فاطمه و هر مؤمنى که اقرار بحق کند دستور داده است: و له ما سکن فى اللیل والنهار و هو السمیع العلیم، یا ام ملدم، ان کنت آمنت بالله العظیم و رسوله الکریم، فلا تهشمى العظم، و لا تاکلى اللحم، و لا تشربى الدم. اخرجى من حامل کتابى هذا الى من لا یومن بالله العظیم و رسوله الکریم و آله محمد و على و فاطمه والحسن والحسین علیهم السلام. [ عوالم العلوم: ج ۱۱/ ۱ ص ۲۹۸ از مکارم الاخلاق.]
حرمت فاطمه
و قتى وفات پیامبر صلى الله علیه و آله فرا رسید انصار را خواست و فرمود: اى گروه انصار، وقت جدایى رسیده، آگاه باشید و کسانى که حاضرند بشنوند: بدانید که در خانه ى فاطمه علیهاالسلام در خانه ى من، و خانه ى فاطمه علیهاالسلام خانه ى من است. کسى که هتک حرمت خانه ى فاطمه علیهاالسلام نماید حجاب خدا را هتک کرده است.
امام کاظم علیه السلام هنگام ذکر این مطلب گریه ى طولانى کرد و بقیه ى کلامش را قطع نمود و گفت: به خدا قسم حجاب خدا را هتک کردند، به خدا قسم به حجاب خدا بى حرمتى کردند، به خدا قسم هتک حجاب خداوند کردند. سپس حضرت زهرا علیهاالسلام را با کلمه ى «اى مادر جان، اى مادر» صدا زدند. [ بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۴۷۶ ح ۲۷ از کتاب الطرف سید بن طاووس.]
سردار موسی کمالی روز یکشنبه در جمع خبرنگاران گفت: قانون جدید خدمت وظیفه عمومی پس از کش و قوسهای فراوان سرانجام در تاریخ 22 آبان امسال تصویب و دوم آذر به تایید شورای نگهبان رسید. ریاست جمهوری نیز در تاریخ 22 آذر آن را به نیروهای مسلح ابلاغ کرد. همان زمان ما قول دادیم به زودی این قانون را اجرایی کنیم که بعد از بررسیهای لازم 10 بهمن ماه امسال برای اجرا ابلاغ شد. براساس ماده 53، این قانون از تاریخ تصویب لازمالاجرا شده بود که ستاد کل نیروهای مسلح نیز از آن تاریخ آن را لازمالاجرا دانست.
وی افزود: نظریههای مختلفی درباره قانون جدید مطرح شد که برخی افراد بدون توجه به مزایای این قانون نسبت به قانون قبلی فقط به مشکلات موجود در آن پرداختند. در قانون جدید اگر مشمولی تا سه ماه غیبت داشته باشد سه ماه اضافه خدمت و اگر تا یک سال غیبت داشته باشد 6 ماه اضافه خدمت خواهد داشت. افرادی که بالاتر از یکسال غیبت داشته باشند علاوه بر 6 ماه اضافه خدمت به مراجع قضایی نیز معرفی میشوند. البته پیش از این اعلام کردیم مشمولان غایبی که تا سوم خرداد سال 91 خودشان را برای خدمت معرفی کنند از هر مجازاتی معاف بوده و نه تنها اضافه خدمت نخواهند داشت بلکه به دادگاه نیز معرفی نمیشوند. به همین دلیل به جوانان توصیه میکنیم از این فرصت به وجود آمده استفاده کنند.
سردار کمالی ادامه داد: با قانون جدید دو سوم اضافه خدمت انضباطی کلیه کارکنان وظیفه شاغل در نیروهای مسلح که تا تاریخ 22 بهمن سال 90 تنبیه شدهاند بخشیده شده است. همچنین شرط پذیرش دانشجو و صدور معافیت از طریق کنکور در این قانون برداشته شد و برای دانشگاههایی که بدون کنکور دانشجو پذیرش میکنند مانند دانشگاه پیام نور و دانشگاههای آزاد مناطق کیش و قشم معافیت تحصیلی صادر میشود.
جانشین اداره منابع انسانی ستاد کل نیروهای مسلح در ادامه خاطرنشان کرد: یکی از فرزندان مادران فاقد شوهر که تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هستند از خدمت سربازی معاف شدند. خانوادههای تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی که سه دختر و یک پسر دارند پسر از خدمت سربازی معاف میشود.
وی افزود: مشمولان دارای فرزند معلول از خدمت سربازی معاف شدند. معلولیت فرزند را سازمان بهزیستی باید تایید کند. مشمولانی که با زنان معلول ازدواج کنند 5 سال معافیت موقت دریافت میکنند. بعد از 5 سال اگر ازدواج آنها استمرار داشته باشد معافیت 5 ساله به معافیت دایم تغییر پیدا میکند. مشمولی که همسرش فوت کرده و فرزند صغیر دارد در صورتی که ازدواج نکرده باشد از خدمت سربازی معاف است. البته او بعد از گرفتن معافیت میتواند ازدواج کند.
سردار کمالی ادامه داد: یگانه مراقب و نگه دار پدر نیازمند مراقبت با هر سنی از خدمت سربازی معاف است. شرط تعیین تکلیف خدمت سربازی برای ثبت اموال نیز در دفاتر اسناد رسمی برداشته شد. همچنین یکی از فرزندان پسر سربازی که در طول خدمت سربازی فوت کرده است یا در صورت نداشتن فرزند یکی از برادرانش از خدمت معاف میشود.
وی تاکید کرد: کلیه فرزندان شهدا و مفقودالاثرا از خدمت سربازی معاف شدند. همچنین به ازای هر شهید، آزاده با 14 ماه اسارت، جانباز با 25 درصد و مفقودالاثر فاقد فرزند یک برادر معاف میشود. یک فرزندخوانده قانونی جانبازی که برابر گواهی بنیاد شهید و امور ایثارگران به واسطه جانبازی صاحب فرزند نمیشود از خدمت معاف میشود.
جانشین اداره منابع انسانی ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به سن جدید مشمولان در قانون جدید گفت: کلیه مشمولین وظیفه به جای سن 18 سالگی در ماه تولد سالی که به سن 19 سالگی (18 سال تمام) میرسند برای خدمت فراخوانی میشوند و افراد زیر دیپلم 6 ماه فرصت دارند خود را معرفی کنند تا دچار غیبت نشوند. همچنین کلیه مشمولین دیپلم و بالاتر یک سال فرصت دارند تا خود را برای انجام خدمت معرفی کنند. همچنین به دانشجویان انصرافی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی کشور برای یک بار قبل از انجام خدمت سربازی اجازه ادامه تحصیل داده شده است.
وی افزود: به مشمولین متعهد دستگاههای غیرنظامی که تاکنون بعد از انجام تعهد کارت معافیت دریافت میکردند از این به بعد کارت پایان خدمت داده میشود. هزینه دریافت کارت معافیت برای این افراد از 75 هزار تا یک میلیون تومان بود.
سردار کمالی با اشاره به راه اندازی دفتر مشاوره در تمام مراکز و پادگانهای آموزشی و یگانها خاطرنشان کرد: این دفاتر برای مشاوره و کمک به سربازان و ارتباط با خانواده آنان تشکیل شده است. همچنین به منظور ارتقاء منزلت و بهینه سازی اوقات فراغت کارکنان وظیفه باید زمینه های استمرار آموزشهای نظامی، عقیدتی، سیاسی، خدماتی، فنی و حرفهای و سوادآموزی همزمان با خدمت فراهم شود. سربازان باید در دولت دوره آموزش نظامی و تخصصی مورد ارزیابی قرار گیرند و متناسب با تحصیلات، آموزش، مهارت و توانایی رسته بندی و به کارگیری شوند.
جانشین اداره منابع انسانی ستاد کل نیروهای مسلح در پایان با اشاره به شرایط جدید معافیتهای پزشکی نیز گفت: برخی خانوادهها اعلام میکردند که فرزندشان دارای بیماری است که این موضوع از سوی شورای پزشکی رد میشد به همین خاطر براساس قانون جدید نیروهای مسلح و سازمان وظیفه عمومی شورایی از پزشکان متخصص را تشکیل میدهند تا به این درخواستها به صورت تخصصی رسیدگی شود. همچنین در قانون قبلی برای نظر شورای پزشکی حق اعتراض وجود نداشت اما در این قانون به مشمولان حق اعتراض داده شده است.
آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق ضمن طرح این پرسش که «در لحظات آخر سال چه کنیم؟»، با استناد به احادیثی از امیرالمؤمنین، امام حسین و امام صادق علیهم السلام به این پرسش پاسخ گفت.
به گزارش خبرگزاری فارس، آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق با طرح این پرسش که «در نوروز چه باید کرد؟»، ضمن پاسخ به آن مباحثی را در این زمینه مطرح کرد که مشروح آن در پی میآید:
* ضرورت تنبّه در کنار مباحث علمی
اگر بنا باشد همیشه مباحث علمی را بدون اینکه در کنارش تنبّهی برای ما وجود داشته باشد مطرح کنیم فکر میکنم فایدهای نداشته باشد، لذا خوب است گاهی برای ایجاد تنبّه مسائلی را مطرح کرده و در آن تأمّل کنیم.
* غفلت از «مرور ایّام» و «گذشت زمان»
از جمله این مسائل مسئله «مرور ایّام» است. به تعبیر همگانی انسان گاهی از «گذشت زمان» غفلت میکند و این غفلت موجب میشود انسان از خواب غفلتی که او را فرا گرفته است بیدار نشود. در این عالم اموری که موجب اعتبار و پندپذیری میگردد زیاد است امّا انسان از آن عبرت نمیگیرد! علی(علیهالسلام) میفرماید: «مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ». یکی از موضوعاتی که انسان باید از آن پند و عبرت بگیرد و متنبّه و بیدار شود مسأله «گذشت زمان» است.
* هر «روز» در قیامت گواهی است بر اعمال انسان
امام صادق(علیهالسلام) به نقل از آبای گرامشان در روایتی همه فهم، فرمودند: «مَا مِنْ یَوْمٍ یَأْتِی عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، هیچ روزی نیست که بر فرزند آدم وارد میشود مگر اینکه آن روز به او میگوید: من برای تو روزی نو و جدید هستم! «أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، من نوروزم! من برای تو روز نویی هستم! «وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِیدٌ»، و من، یعنی زمان، نسبت به تو گواهی دهنده هستم! «فَافْعَلْ فِیَّ خَیْراً»، در من عمل خیر انجام بده، «وَ اعْمَلْ فِیَّ خَیْراً أَشْهَدْ لَکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَإِنَّکَ لَنْ تَرَانِی بَعْدَهَا أَبَداً»، من در روز قیامت نسبت به اعمال تو شهادت میدهم و تو بعد از این هیچگاه مرا نخواهی دید مگر در روز قیامت.
زمانها میگذرد و همه آنها برای انسان گواه هستند. اینطور نیست که ما فکر میکنیم! اعمال و کردار ما در زمان محو نمیشود، بلکه همه آنها ثبت میگردد. به تعبیراتی که در روایات آمده است توجّه کنید! دارد که ایّام و روزها بر انسان شهادت میدهند و روز جدید که میآید زبان حالش با انسان این است که در من، عمل خیر انجام بده؛ چراکه من در روز قیامت بر اعمال تو شهادت میدهم.
* ما خود تشکیلدهنده زمان هستیم
حتّی بالاتر از آن، ما خود تشکیل دهنده زمان هستیم. این طور نیست که ایّام بگذرد و من ثابت باشم، روز برود و من ساکن بمانم. ما انسانها تشکیل دهنده زمان هستیم. موجودات هستند که تشکیل دهنده زمان هستند. این نیست که روز بگذرد، ماه بگذرد، سال بگذرد، نه! بدانید این ما هستیم که میرویم و میگذریم و خواهیم گذشت.
* هر روز که میگذرد، تو کم میشوی!
از حسینبن علی(علیهماالسلام) منقول است که فرمودند: «یَابنَ آدَم اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ کُلَّمَا مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُکَ»، ای انسان! ای فرزند آدم! تو روزگار هستی، «اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ»، تو خودت روزگار هستی، تو ایّام و روزها هستی، هر روزی که میگذرد مقداری از تو کاسته میشود. این طور نیست که تو ثابت باشی و روزگار بگذرد، تو ساکن باشی و او گذرا باشد. هر روز که میگذرد مقداری از ما نیز میگذرد و از ما کاسته میشود، هر ماه و سالی که میگذرد یک ماه و سال نیز از ما کاسته میشود؛ یعنی هر روز و ماه و سالی که میگذرد، به همان میزان سرمایه و هستی انسان که عمر او است نیز خواهد گذشت. با گذشت روز و ماه و سال هستی ما هم میگذرد.
* امسال هم «بخشی از هستی ما» از دست رفت!
یک سال دیگر گذشت، امّا آیا با سپری شدن این زمان من هنوز وجود دارم؟ خیر! همه هستی من وجود ندارد؛ با گذشت این سال بخشی از هستی من نیز گذشته است. لذا خوب است انسان نسبت به آنچه از او گذشت و از سرمایه و هستیاش کاسته شده متنبّه و متذکّر شود است. خوب است همان طور که نسبت به امور مادّیاش فکر میکند نسبت به عمر و هستیاش نیز فکر کند تا ببیند این سرمایه را در چه راهی مصرف کرده است.
* این ایّام، وقت حسابرسی نسبت به عمر است!
علی(علیهالسلام) در روایتی به نقل از نبی اکرم فرمودند که؛ «أَکْیَسُ الْکَیِّسِین» زیرکترین زیرکان، «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ»، کسی است که از خود حساب بکشد، «وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ» و کارهایش را در ارتباط با جهان دیگر انجام دهد. «فَقَالَ رَجُلٌ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین»، وقتی علی(علیهالسلام) این جملات را از پیغمبر نقل فرمود شخصی سوال کرد، «کَیْفَ یُحَاسِبُ نَفْسَهُ»، انسان چگونه از خود حساب بکشد؟ «قَالَ(علیهالسلام) إِذَا أَصْبَحَ»، حضرت فرمود: هرگاه شب را به روز آورد، «ثُمَّ أَمْسَی»، و روز را به شب رساند، «رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ»، بازگشتی به خود داشته باشد، «وَ قَالَ یَا نَفْسِی»، و بگوید: ای فلانی! «إِنَّ هَذَا یَوْمٌ مَضَى عَلَیْکَ»، امروز روزی بود که بر تو گذشت، «لَا یَعُودُ إِلَیْکِ أَبَداً»، در حالی که هیچگاه به سوی تو باز نمیگردد، «وَ اللَّهُ یَسْأَلُکِ عَنْهُ بِمَا أَفْنَیْتِهِ»، و خدا از تو میپرسد آن را در چه راهی مصرف کردی؟
در اینجا صحبت از روز نیست، حضرت دارد به زبان من و شما صحبت میکند، این روز و ایّام نیست که فانی شده، این بخشی از هستی ما است که گذشته و از دست رفته است. خداوند سوال میکند که این سرمایه را در چه راهی فانی کردی؟ «فَمَا الَّذِی عَمِلْتِ فِیهِ»، چه کاری در این روز انجام دادی؟ «أَ ذَکَرْتِ اللَّهَ أَمْ حَمِدْتِه»، آیا در این روز به یاد خدا بودی و او را حمد و ستایش کردی؟ «أَ قَضَیْتِ حَوَائِجَ مُؤْمِنٍ فِیهِ»، آیا در این روز خواسته و حاجت برادر ایمانیات را با این که قدرت داشتی برآورده کردی؟ «أَ نَفَّسْتِ عَنْهُ کَرْبَهُ»، آیا از گرفتاریهای او گره گشایی کردی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ فِی أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ»، آیا در غیاب برادر مؤمنت اخوّت اسلامی و ایمانی را نسبت به خاندان و فرزندش رعایت کردی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بَعْدَ الْمَوْتِ فِی مُخَلَّفِیهِ»، آیا بعد از مرگ او از این حریم ایمانی نسبت به بازماندگانش حراست و مراقبت کردی؟ «أَ کَفَفْتِ عَنْ غِیبَةِ أَخٍ مُؤْمِنٍ»، آیا از غیبت کردن پشت سر برادر مؤمنت جلوگیری کردی؟ «أَعَنْتِ مُسْلِماً»، آیا کمک کار برادر مسلمانت بودی؟ «مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ»، در این روز چه کار کردی؟
* روش تفکّر در ایام گذشته
علی(علیهالسلام) روش تفکّر در ایّام گذشته را بیان میفرماید. در روایات نسبت به هر روز چنین سفارشی وجود دارد. آیا ما هر روز یک چنین محاسبهای انجام میدهیم؟ یا حداقل هفتهای یکبار و یا ماهی یکبار مینشینیم فکر کنیم که چه کارهایی انجام دادهایم. برخی از افراد برای امور مادّیشان دفتر روزانه و هفتگی دارند و راجع به آنچه که در آن با توجّه به فعّالیتهای آن روز یا آن هفته ثبت شده فکر میکنند. برخی هم دفتر سالانه دارند و در آخر سال بیلان کار خود را ارائه میدهند که در این سال چه کارهایی انجام دادهاند.
* در لحظات آخر سال چه کنیم؟!
آیا سزاوار نیست که انسان هنگامی که لحظات آخر سالش فرا میرسد اینطور فکر کند؟ یک سال بر ما گذشت! به عبارت دیگر بخشی از هستی ما رفت و هیچگاه به ما برنخواهد گشت مگر در روز قیامت که این قطعه از هستی ما آنگاه به ما باز میگردد که نموداری از کردار گذشتهمان در این سال را به ما نشان میدهد. همان طور که علی(علیهالسلام) فرمود خوب است انسان بنشیند و در این باب فکر کند در سالی که گذشت و به اتمام رسید چه کردم؟ آیا به یاد خدا بودم؟ آیا او را ستایش کردم؟ آیا گرفتاری برادر مؤمنم را رفع کردم؟ آیا حاجتی از او برآورده کردم؟ آیا در غیابش مراقب بودم تا حیثیّتش را حفظ کنم؟ آیا در این سال به وظایف برادری و اسلامی خود نسبت به دوستانی که از دست دادم عمل کردم؟ آیا حال بستگان آنها را جویا شدم؟ ولو اینکه به حسب ظاهر از آنها دلجویی کنم؟
* در سالی که گذشت چه کردیم؟! الآن چه کنیم؟!
علی(علیهالسلام) بعد از آنکه چند چیز برای روش تفکّر و محاسبه نسبت به گذشته آموخت فرمود: «مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ»، به خود بگو: ای فلانی! در این روزی که گذشت و به عبارت دیگر قسمتی از وجود و هستیات در این عالم که از دست رفت چه کردی؟ «فَیَذْکُرُ مَا کَانَ مِنْهُ»، پس گذشته را یادآور شود، «فَإِنْ ذَکَرَ أَنَّهُ جَرَى مِنْهُ خَیْرٌ»، اگر به گذشته مراجعه کرد و دید آنچه که بر او گذشته خیر بوده است، «حَمِدَ اللَّهَ وَ کَبَّرَهُ عَلَى تَوْفِیقِهِ»، حمد خدا را به جا آورد و بگوید: «الحمد لله» و نسبت به این موفقیتی که خدا به او عنایت فرموده بگوید: «الله اکبر» و بداند این توفیق هم از خدا بوده است، «وَ إِنْ ذَکَرَ مَعْصِیَةً أَوْ تَقْصِیراً»، و اگر دید گناهی انجام داده و خطایی از او سر زده، «اسْتَغْفَرَ اللَّهَ»، از خدایش پوزش بخواهد و استغفار کند، «وَ عَزَمَ عَلَى تَرْکِ مُعَاوَدَتِهِ»، و تصمیم بگیرد که دیگر به آن گناه بازنگردد و آن را تکرار نکند.
اگر انسان بخواهد به معنای واقعی خودش را بسازد، یکی از راههای بزرگ برای سازندگی انسان توجّه به اعمال گذشته خود میباشد. خصوصاً از فرصتهایی که برای انسان پیدا میشود برای تنبّه و تذکّر خود و اینکه از خواب غفلت بیدار شود و نسبت به آینده تنظیم شود استفاده کند که یکی از این فرصتها پایان سالی است گذشت. امسال تمام شد و گذشت امّا ما چه کردیم؟
هستی و سرمایهای که از ما کاسته شد را در چه راهی و چگونه مصرف کردیم؟ انسان نسبت به اعمال یک سالهاش بیلان آخر سال عرضه کند. همان طور که علی(علیهالسلام) میفرماید این موجب میشود تا انسان نسبت به آیندهاش مراقب باشد. امیدوارم خداوند به ما توفیق عنایت کند تا از گذشتههای خود نسبت به آیندهمان عبرت بگیریم!